امروز :دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۲۰۹۰

«نماز شام غریبان چو گریه آغازم

به مویه های غریبانه قصه پردازم

 

به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار

که از جهان ره و رسم سفر بر اندازم»*

 

: چه بیتهای قشنگی! چه فال خوبی بود!

 

ــ ولی چقدر پر از غم! چه نیّتی کردی؟

: برای راز شنیدن سوال خوبی بود!

 

ــ من آن دهانه ی غارم که توش تاریک است

: که رازداری یعنی؟! مثال خوبی بود!

 

دو سال پیش کسی … بی خیال!

ــ حرف بزن!

: خلاصه می کنم آن سال … سال خوبی بود

 

ــ دلت نخواسته برگردد و …

: نخواستمش!

اگرچه مرد خوش و خوش خیال خوبی بود

 

ــ ولی هنوز به یادش که فال می گیری!

 

سکوت ِ طولانی … انتظار ِ طولانی

دو آدم تنها در قطار ِ طولانی

 

که خواستند به یک شعر مشترک برسند

در این سفر که نه! در یک فرار طولانی

 

فرار کردند از یک گذشته ی تاریک

و گم شدند درون ِ دو غار ِ طولانی !

 

 

 

از : فاطمه اختصاری

 

* حافظ

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی