گل
گاو
زبان را
دمش کنی
با نبات
لیمو بچکانی در آن
بنفشها جادو شوند
برقصند در هم
از پنجره
پاییز را نگاه کنی
چسبیده کلاهش را
اما دامنش
کنار رفته در باد
و
فنجانت را سر بکشی
گل
گاو
زبان
یعنی شعر
از : سارا محمدی اردهالی