با اجازه ی محیط زیست
دریا دریا دکل می کاریم
ماهی ها به جهنم !
کندوها پر از قیر شده اند
زنبورهای کارگر به عسلویه رفته اند
تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند
چه سعادتی !
داریوش به پارس می نازید
ما به پارس جنوبی !
از : اکبر اکسیر
- اکبر اکسیر, شعر
- ۱۲ خرداد ۱۳۹۴
نیروی جاذبه
شاعران را سر به زیر کرده است
بر خلاف منجم ها که هنوز سر به هوایند
تمام سیب ها افتاده اند
و نیوتن ، پشت وانت
سیب زمینی می فروشد
آهای ، آقای تلسکوپ !
گشتم نبود ، نگرد نیست !
از : اکبر اکسیر
- اکبر اکسیر, شعر
- ۰۹ خرداد ۱۳۹۴
چیزهای بزرگ در خیالم نمی گنجد
به فیل که فکر می کنم
خرطومش بیرون می ماند
حرف های گنده تر از دهانم نمی زنم
« مردم » که می گویم
دمش بیرون می ماند
خرطوم را به دُم گره می زنم
از خودم می نویسم
تا جهالتم را جهانی کرده باشم !
از : اکبر اکسیر
- اکبر اکسیر, شعر
- ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
ــ الو !
من اچبر اچسیر هستم فرزند مرحوم نغی اچسیر
اهل آستارا ، ۵٢ ساله ، با لهجه ی قلیظ تورکی
سوگند می خورم زمین ثابت است ، خورشید متحرک
و اقرار می کنم سردبیر راست می گوید
من شاعر نیستم ، گاوم !
از : اکبر اکسیر
- اکبر اکسیر, شعر
- ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
صفر را بستند
که ما به بیرون زنگ نزنیم !
از شما چه پنهان ….
ما از درون زنگ زدیم !
از : اکبر اکسیر
- اکبر اکسیر, شعر
- ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
من تعجب می کنم
چطور ، روز روشن
دو هیدروژن
با یک اکسیژن ترکیب می شوند
و آب از آب تکان نمی خورد !
از : اکبر اکسیر
- اکبر اکسیر, شعر
- ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
ملیحه می داند
من اگر بمیرم مریض خواهم شد
پس قبل از دفن
شربت و قرص و یک لیوان آب
و ساعت زنگدار برای هر ۸ ساعت یک عدد
فراموش نشود
ضمنن به مرده شور بسپارید
این مرده را قبل از مصرف بتکانید
انکان دارد نمرده باشد
مگر نمی دانید در سرزمین ما
شاعرن بعد از مرگ ، زنده می شوند ؟!
از : اکبر اکسیر
- اکبر اکسیر, شعر
- ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴