امروز :یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

۲۱۴۸

این منظره را حتما دیده اید

در خواب یا بیداری محض

بر پرده ی سفید سینما

یا از پنجره ی بامدادی قطار

فرقی نمی کند کِی و کجا:

 

یک طرف جنگلی آنقدر تُنُک

که کلاغ هایش را می تواند شمرد

(اگر واهمه ای از عدد نحس نداشته باشید)

و بر جانب دیگر

بر شیب ملایم تپه ای سبز

تک درختی سر در گریبان استخوانی اش.

 

شاید یکی از همین تک درخت ها

در پسینی بی پس و پیش

به فکر نیز

وادارتان کرده باشد

هر چه پرت افتاده تر

عمیق تر.

درختها خودشان از عمیق شدن عاجزند

حق با پسوای پرتقالی است

اگر درخت ها فکر می کردند

دیگر درخت نبودند

آدمهایی بودند بیمار.

 

اما در این صبح شنبه ی شهریور

مردی که دور از مراسم تدفین

زیر تک درخت گورستان ایستاده است

دارد به جای تک تک رفته گان

و تمام درختان فکر می کند.

 

 

 

از : عباس صفاری

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی