امروز :دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

۱۸۹۸

این منظره را حتما دیده‌اید

در خواب یا بیداریِ محض

بر پرده‌ی سفید سینما

یا از پنجره بامدادی قطار

فرقی نمی‌کند کی و کجا:

 

یک طرف جنگلی آنقدر تُنُک

که کلاغ‌هایش را می‌توان شمرد

(اگر واهمه‌ای از عدد نحس نداشته باشید)

و برجانب دیگر

بر شیب ملایم تپه‌ای سبز

تک درختی سر در گریبان استخوانی‌اش.

 

شاید یکی از همین تک درخت‌ها

در پسینی بی پس و پیش

به فکر نیز

وادارتان کرده باشد

هر چه پرت افتاده‌تر

عمیق‌تر.

درخت‌ها خودشان از عمیق شدن عاجزند

حق با پِسوای پرتقالی است

اگر درخت‌ها فکر می‌کردند

دیگر درخت نبودند

آدم‌هایی بودند بیمار.

 

اما در این صبح شنبه‌ی شهریور

مردی که دور از مراسم تدفین

زیر تک درخت گورستان ایستاده است

دارد به جای تک تک رفتگان

و تمام درخت‌ها فکر می‌کند.

 

 

از : عباس صفاری

 

* فرناندو پسوآ  (Fernando Pessoa) شاعر، نویسنده، مترجم و منتقد پرتقالی.

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی