امروز :یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۲۰۷۳

و ما آنگاه روی دوش هم آرام خوابیدیم

و ما آرام مثل بره هایی رام خوابیدیم

 

برای “عین” و” شین “و “قاف” الفبا را تکان دادیم

بدون اعتنا به “عین” و” قاف ” و “لام” خوابیدیم

 

شبیه بادبادک های تنها از نخ افتادیم

شبیه کفترانی مرده روی بام خوابیدیم

 

دو تا ماهی شدیم و تورهامان را به سر کردیم

دو تا ماهی که بر قلابِ ناآرام خوابیدیم

 

دو تا قمری شدیم و سقف هامان را صدا کردیم

میان نعره های مرگ بر صدام خوابیدیم

 

دو تا پیچک شدیم و چوبه های خونی هم را

بغل کردیم و پیش از لحظه ی اعدام خوابیدیم

 

دو تا کودک شدیم و روزِ بی بازی کتک خوردیم

بدون کشف جادوی شباهنگام خوابیدیم

 

دو تا شاعر شدیم و زندگی بی آرزومان کرد

دو تا شاعر که در این شعر نافرجام خوابیدیم

 

شهیدانی شدیم و ناممان از کوچه ها خط خورد

شهیدانی که در این قطعه ی گمنام خوابیدیم….

 

 

از : حامد ابراهیم پور

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی