امروز :دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

وقتی کلید را

در جیب هایم پیدا نمی کنم

نگران هیچ چیز نیستم

 

وقتی کسی

دست بر سینه ام می گذارد

یا وقتی که پشت میله ها نشسته ام

نگران هیچ چیز نیستم …

 

مثل رودخانه ای خشک

که از سر عبور می کند

و هیچ کس نمی داند

می رود

یا باز می گردد…

 

 

از : گروس عبدالملکیان

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی