امروز :دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۸۷۴

سال جدید خنجر نامردی، سال جدید از همه گان، خوردن
سبحان ربی از غم بی پایان سبحان ربی از غم نان خوردن

مشغول شرب معصیت شعریم شهوت پرست مست شکم سیری
با مارهای شانه ی صد ضحاک از مغز خام و خون جوان خوردن

یک شمع کاش سهم وطن میشد از سفره ی طلای سیاه اما
از نفت سهم ما خفقان است و انواع داروی سرطان خوردن

سم و سیاست و سرسرخ و سگ سلول سرد و سرفه و سرما بود
در هفت سین شاعر ممنوعه این مرده ی دچار تکان خوردن

تلخ است این که با همه شیرینیت در تلخی زمانه بیاویزی
شاعر شوی و با همه وسواست عادت کنی به زخم زبان خوردن

ناچار در فشار بگیرندت، کوتوله ها به کار بگیرندت
زجریست با هویت اقیانوس، آب از دهان قطره چکان خوردن

با کرم و کود و تاول و تنهایی حمال درد شاعری ات باشی
دنیا به گه کشیده غرورت را تا بشکنی در این دَوَران خوردن

از : علی بهمنی

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی