امروز :دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

۱۸۷۸

شاعر همین که برد به پایان کتاب را

ابلیس دید ماهیتِ در نقاب را

تا رفت ، سر کشید پیاپی شراب را

باران گرفت و شست تن آفتاب را

 

دنیای سورئال عجیبیست شاعری

قلیان نشئه زای دو سیبیست شاعری

حسی شگفت و حال غریبیست شاعری

دالان پرفرازو نشیبیست شاعری

 

شاعر زنیست ساخته با خوی مردها

یک پرچم سفید میان نبردها

جنتلمنی به هیمنه ی کوچه گردها

سبزآبی ای که حل شده در سرخ و زردها

 

احساس های گاه به گاهش کلیشه نیست

به ابژه های تازه نگاهش کلیشه نیست

پاسخ به بازجویِ سپاهش کلیشه نیست

گمراه خوانده اندش و راهش کلیشه نیست

 

شاعر..نه این جماعت نان خور به نرخ روز

آن دسته ی دچار تحجر به نرخ روز

آن نان بُرانِ کرده به آجر به نرخ روز

این گله های در همه جا پُر ، به نرخ روز

 

از شاعران در غم نان حرف میزنم

از جیغ های در خفقان حرف میرنم

گاهی به قصد خلقت فان حرف میزنم

از دو سلبریتی جوان حرف میزنم

 

از اسنوبیزم از دوسه تا نوچه ی قشنگ

از شاعری شناسه ی شلوار رنگ رنگ

از سکه از همایش هر ماهِ صلح و جنگ

از شعرهای دیکته شده با تمِ کلنگ

 

با این سوادهای نهایت اکابری

با چند اصطلاحِ فرنگیِ ظاهری

با شعر های حال و هوای مخدری

تاریخ مصرفش دو سه ساله ست شاعری

 

ده سال دیگر از همه ی این برندها

چیزی نمانده جز اثر نیشخندها

بگذار بوی خوش بتکانند گندها

ما را که شاعریم چه با گوسفندها

 

کشتند قوچ گله ی ما را چپیش ها

بگذار تا ستاره بگیرند میش ها

دنیا شده به کام همین قوم و خویش

ما که سه تیغه ایم بماند به ریش ها

 

گلواژه های چند نفر لات شعر شد

با وزن هر کلام که زد قاط شعر شد

افکار ما ولی به مکافات شعر شد

اوزان ما بدون کراوات شعر شد

 

در شهر کفر ذکر خدا لغو میشود

اجرای شعر در همه جا لغو میشود

هر چیز جز دروغ و ریا لغو میشود

امسال هم مجوز ما لغو میشود

 

شعر است آنکه کِشته شود راه میرود

با سانسور برشته شود راه میرود

چرت شما فرشته شود راه میرود؟!

ما شعرمان نوشته شود راه میرود

 

 

 

از : علی بهمنی

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی