امروز :یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

دو چشم تر، آوردم که تر قبول کنی

دلی شکسته برایت، اگر قبول کنی

 

به جای اسم فرستنده می نویسم:باد

که شرم داری از این پسر قبول کنی!

 

نه اینکه خانه ی تو جای هیچ من باشد

که راضی ام فقط از پشت در قبول کنی

 

غرور هست و خدا هست و گریه ای هم هست

و این ترانه، اگر بیشتر قبول کنی!

 

چه می شود که بگویم بمان، بمانی و بعد

بگویمت که مرا هم ببر، قبول کنی

 

شب وصال قشنگ است با شما هر جور

اگر که حتی وقت سحر قبول کنی

 

دلم به قیمت عشقت! در انتظار توام

که این معامله را با ضرر قبول کنی

 

همیشه در قفس چشم هات خواهم ماند

اگر پرنده ی بی بال و پر قبول کنی

 

برای گفتن از تو غزل مجال کمی است

امیدوارم، این مختصر قبول کنی

 

 

از : سیدمهدی موسوی

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی