امروز :جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

۶۲۲

 

آهسته آهسته دارد گل می کند التهابم

چیزی شبیه شکفتن دارد می آید به خوابم

 

انگار چیزی دلم را در مشت خود می فشارد

دیروز عاشق نبودم ، امروز مستم ، خرابم

 

در خواب بودم که باران بارید بر شانه هایم

در خواب بودم که ….آری در خواب دادی بر آبم

 

از چار سمت نگاهت خورشید تابید بر من

دیریست کرده ای دوست ، داغ نگاهت کبابم

 

در خواب بودم که ناگاه …. ناگاه خشکید خوابم

گم شد میان مه و ابر ، آئینه ام ، آفتابم

 

ای کاش باران ببارد ، ای کاش یکبار دیگر

آهسته آهسته می بـُرد با چشمهای تو خوابم

 

 

از : جلیل صفربیگی

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی