رنگی ست و ــ
خَف
در خاطرم
آن سال تو بودی و ـــ
صبح
در بسترم
از تو دور
که می شود به تو می ماند
دم ِ بسترم
شهر کوچکی است
از یک رنگ.
از : فیروز ناجی