امروز :سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۸۹۰

پاسبانهای شعر منتظرند تا دوباره تو کرگدن بشوی

شهر را هی قدم قدم بپلک، شاید این بار شبیه من بشوی

 

شاید اینبار راه آزادیت روبه سوی نبودن محض است

شاید این چوب برنویی خفته است، تو مبادا گلنگدن بشوی

 

کاش هایم بماند آخر کاش در حریم زنانه جا دارد

عزم کن، می‌شود، برو سمتش، سعی کن مصدر شدن بشوی

 

هر چه از گند دور تو پُر شد سر فرود آر هی بگو آری

شکل نیلوفر بزرگی باش، سعی کن حامی لجن بشوی

 

شاعر کوچه های تو در تو، شاعر فصل های بی تغییر

شاعر قبرهای شش طبقه، آرزو کن که گور کن بشوی

 

قصه ها را دوباره خوانی کن، نکته ها در پس روایت هاست

شاید این بار جای پالتوی پوست راهی بستر کفن بشوی

 

 

از : سعید زارع محمدی

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی