امروز :یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۲۲۱۵

گرفتم اینکه معادیست با حساب و کتابی

مرا که خود عددی نیستم چه عرض حسابی

 

بگو هنوز گرفتار درک هستی خویش است

اگر که بود در آن بلبشو حضور و غیابی

 

در آن مقال که نام آوران به جوش و خروشند

که یاد می‌کند از مست رند خانه خرابی

 

به یاد من به در آی از لباس و سیر شنا کن

چو در بهشت رسیدی کنار جوی شرابی

 

تو جوش عاقبت ما مزن که در صف محشر

کسی سوالی اگر کرد می‌دهیم جوابی

 

شراب، خالص و ساقی به رقص و باغ پر از گل

کسی که بر سر آب است کی رود به سرابی؟!

 

 

از : حسین جنتی

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی