امروز :دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۲۲۱۴

از سینه برون کن دل و دادار نگه دار

جان را بده و لذّت دیدار نگه دار

 

ما بنده پیریم ز ما هیچ نیاید

ما را ز پى گرمى بازار نگه دار

 

در آب بقا غنچه دل تازه نگردد

یک لحظه برآن گوشه دستار نگه دار

 

تا ناله به لب درشکند زاغ و زغن را

یک بلبل گستاخ به گلزار نگه دار

 

تارى ز سر زلف به عالم نفروشى‌

سر رشته همین است نگه دار نگه دار

 

حاجت به هوادارى کس نیست چمن را

اى ابر مروّت طرف خار نگه دار

 

افسرده دمان آفت گلزار جمالند

خورشید من، آیینه رخسار نگه دار

 

بى صرفه نگویى سخن عشق‌شفایى‌

این زمزمه را بر لب اظهار نگه دار

 

 

از : شفایی اصفهانی (شوخ شفابخش)

 

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی