امروز :دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

 

چراغ خاموش است و من هنوز خوابم

منتظرم تا تو بیدارم کنی

از این کابوس نبودنت !

 

 

از : م . محمدی مهر

 

ادامه مطلب
+

 

دوست نداشتنت

از دوست داشتنت

احمقانه تر است ….

 

 

از : م . محمدی مهر

 

ادامه مطلب
+

 

آنقدر گرم از محبتت شده ام

که انگشتانم تکان می خورند ….

آدم برفی گفت !

 

 

از : م . محمدی مهر

 

ادامه مطلب
+

 

گاهی تلخی ِ زندگی

آنقدر زیاد می شود

که شوری ِ اشکهایم را فراموش می کنم !

 

 

از : م . محمدی مهر

 

ادامه مطلب
+

 

یاد نگاهت که می افتم

چهره ات که در چشمم تجسم پیدا می کند

اشک می ریزم ….

اشکم که می لغزد و پایین می آید

می بوسمت ….

 

 

از : م . محمدی مهر

 

ادامه مطلب
+

 

با رفتنت

همه ی خوشی ها رفت !

همه ی غم ها هم رفت !

فقط یک غم مانده

غم ِ نبودنت ….

 

 

از : م . محمدی مهر

 

ادامه مطلب
+

 

شت دریا شهری است

که در آن عشق می فروشند و هوس می آرند !

پشت دریا شهری است

که در آن دوستی ها سست تر از بال نسیم …

که در آنجا نفس زندانی است .

پنجره ها رو به ریا ، رو به دورویی باز است !

قایق ات را بشکن !

به کجا خواهی رفت ؟

پشت دریاها دگر شهری نیست

که در آن پنجره ها رو به خدا باز شود ….

 

 

از : م . محمدی مهر

 

ادامه مطلب
+

 

نمی دانم سلاحت گرم است یا سرد

فقط می دانم

که تو انگار قصد جان مرا کرده ای …

با راه رفتنت ، حرف زدنت ، نگاهت ، خنده هایت ….

 

 

از : م . محمدی مهر

 

 

ادامه مطلب
+

 

من اصلاً از رفتن تو ناراحت نیستم

هیچ هم نمی نشینم و غصه نمی خورم و گریه نمی کنم !

نمی بینی چقدر شادم ، می خندم ؟

نمی بینی چقدر راحت زندگی می کنم ؟

نمی بینی چقدر راحت

دروغ می گویم ؟!

 

 

از : م . محمدی مهر

 

ادامه مطلب
+

خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی