آنقدر غم هایمان زیاد بود که
نه من نه کنج دیوار
هیچ یک طاقت نیاوردیم ….
خراب شدیم روی هم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
عاشقت شده ام
در آنسوی قوانین تن !
آنجا که لذت آغوش رنگ می بازد
و انسان تن نما محو می شود !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
تو رفتی
انگار که من از اولش نبودم !
من ولی می مانم
انگار که تو تا آخرش هستی !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
از بهار
بی گل
بی گلاب
بی تو
بیزارم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
وقتی که یاد نگاه گرمت
قلبم را قطره قطره آب می کند
کجایی که اشکهایم را ببینی ؟!
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
بوسیدن تو برای من
تلخ ترین بوسه ی جهان است
وقتی که نیستی و
قاب عکس یادگاریت با من حرف نمی زند !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
این همه سرد که نگاهم می کنی
احساس می کنم زمستان شده است
اینقدر که یخ می بندد وجودم و
بعد خــُــرد می شود !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
در غروب ِ خیس
قطره قطره از نگاه من
می چکی چرا … ؟
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
حالا که رفته ای
دیگر برنگرد !
چرا که این مرد ِ عاشق
دیگر مرد شده است
دل به کسی نمی بندد !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
خوابم می آید
خوابم می رود
و من مات نگاهش می کنم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
دردناک است …
تو سکوت می کنی و
من صدایت را تجسم می کنم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
رُخ به رُخ که شدیم
من مات شدم !
و تو چون پادشاهی که
از اینگونه فتح ها را زیاد دیده است
بی اهمیت ، رد شدی ….
ــ رفتی و من مات ماندم ! ــ
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴