تبلیغات:
امروز :جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
برای بیان ِ عشق
به نظر شما کدام را باید خواند ؟
تاریخ یا جغرافی ؟
می دانی ؟
من دلم برای تاریخ می سوزد !
برای نسل ِ ببرهایش که منقرض گشته اند !
برای خمره های عسلش که در رَف ها شکسته اند !
برای اسب هایش که آخته مـُرده اند !
برای کوه هایش که اکنون محو گشته
و به جایشان پای کرت های توت فرنگی ،
کود ِ شیمیایی می پاشند !
اکنون که در لوله های توپ های پـُر طمطراق ِ جنگی تاریخ ،
موش های بور ِ صحرایی جفت گیری می کنند !
به تو بگویم !
همیشه تصورم از تاریخ ،
گردباد ِ هول ناکی بود ،
معطر به بوی متعفن ِ پلنگ های مرده ،
سرداران و شمشیرهاشان برای ابد تفکیک ناپذیر گشته اند !
صداها !
صداها !
صداها گوش خراشند !
گوش کن !
از : حسین پناهی
برچسب ها : حسین پناهیشعر نو
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10992 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10183 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8545 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8193 بازدید - ۱۲ ديدگاه
کانون ادبی زمستان- ۴۶۱
صندلی در جاده منتظر است آفتاب می آید و ...549 بازدید - بدون ديدگاه - داستان کوتاه – نفوذ از درون یا اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست
دراز کشیدهام و به تنهایی بالای سرم نگاه ...534 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۰۲۷
آرام و بی پناه ، دل ِ بیقرار ...1019 بازدید - بدون ديدگاه - ۲۵۹
آنقدر زمین خورده ام که بدانم برای برخاستن نه دستی ...846 بازدید - بدون ديدگاه
تبليغات
