مگر که خون من است این که می شود نوشَت
که پیک اولش این گونه برده از هوشت
کلیددار تویی ای نگاهبان بهشت
بگیر دست مرا و ببر به آغوشت
کشیده ای به ظرافت کمان ابرو را
به قصد جان من و خلق تا بناگوشت
سیاه بخت تر از موی سربه زیر تو شد
هر آن کسی که سرش را نهاد بر دوشت
شهید اول این بوسه ها منم … برخیز !
نشان بزن به لب آخرین کفن پوشت …
از : علیرضا بدیع