تبلیغات:
امروز :شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
در خواب های کودکی ام
هر شب طنین سوت قطاری
از ایستگاه می گذرد
دنباله ی قطار
انگار هیچ گاه به پایان نمی رسد
انگار
بیش از هزار پنجره دارد
و در تمام پنجره هایش
تنهای تویی که دست تکان می دهی
آنگاه
در چارچوب پنجره ها
شب شعله می کشد
با دود گیسوان تو در باد
در امتداد راه مه آلود
در دود
دود
دود …
از : قیصر امین پور
برچسب ها : شعر نوقیصر امین پور
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10976 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10172 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8493 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8173 بازدید - ۱۲ ديدگاه
۱۷۷۹
کانون ادبی زمستان- ۱۲۱۱
.... کلاغان سیه ــ این فوج پیش آهنگ ِ ...1249 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۶۰
باز کن پنجره را صبح دمید چه شبی بود ...820 بازدید - بدون ديدگاه - ۲۱۸۱
در حلقهٔ فقیران قیصر چه کار دارد؟ در دست ...136 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۱۶۷
غرور نبود خودخواهی نبود تکبر نبود آنچه از چشمانت جاری در ...719 بازدید - بدون ديدگاه
تبليغات
