امروز :شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۲۷۴

 

یه موتور می خوام یه جاده که به آخر نرسه

پشت چشمک چراغش ، پاسبون سرنرسه

یه موتور می خوام که من رو ببره از این سکون

رخش بی ترمز من باشه واسه فتح جنون

یه موتور می خوام ‚ یه جاده که نهایتش تو باشی

ترک لحظه هام بشینی ‚ با من از دنیا جدا شی

یه موتور می خوام که چرخش مثل روزگار نچرخه

فکر راه تازه باشه روی یک مدار نچرخه

یه موتور می خوام که من رو ببره تا لب پرواز

گریه هام رو قاب بگیره توی زیر و بم آواز

یه موتور می خوام ‚ یه جاده که نهایتش تو باشی

ترک لحظه هام بشینی ‚ با من از دنیا جدا شی

 

از : یغما گلرویی

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی