امروز :شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

دلیل تنزّل کیفی برخی مجموعه شعر ها

لیلا کردبچه – چه اتفاقی می‌افتد که اغلب شاعران جوان این سال‌ها پس از انتشار اولین مجموعه شعر، سال‌به‌سال از کیفیّت شعرشان کاسته، و به کمیّت اشعار و مجموعه‌هایشان افزوده می‌شود؟
چاپ اولین مجموعه شعر برای شاعران، اولین قدم ورود به دنیای ادبیات مکتوب است و آن‌طورکه پیداست، برای گروهی از شاعران، سخت‌ترین قدم هم هست، و دقیقاً پس از انتشار اولین مجموعه است که شاعران به دو گروه عمده تقسیم می‌شوند؛ گروه نخست، اقلیّتی هستند که خودشان کار خودشان را سخت می‌کنند. یعنی برای رسیدن به این هدف که کارهای بعدیشان تفاوتی کیفی با کارهای سابق داشته باشد و به‌قولی قدمی به جلو برداشته باشند، اساساً به انتشار مجموعۀ بعدی فکر نمی‌کنند، بلکه تمرکزشان را می‌گذارند روی نوشتن شعر خوب، و معتقدند که هروقت کیفیّت و کمیّت کارهایشان به حدّ رضایت‌بخشی رسید، به چاپ مجموعۀ بعد اقدام می‌کنند. امّا متأسفانه این گروه، به‌ویژه در سال‌های اخیر، اقلیّتی انگشت‌شمار را تشکیل می‌دهند که در برابر آن اکثریّتِ بی‌شمار، درصدِ چندان قابل‌توجهی را به خود اختصاص نمی‌دهند.
و امّا آن اکثریّت بی‌شمار، گروهی پرشور و هیاهو و فعّال‌اند که تواناییِ نوشتنِ سالیانه حدود ۶۴ صفحه شعر (و یا حتی بیشتر!) برای انتشار یک مجموعۀ ۷۲ صفحه‌ای (و یا حتی قطورتر!) دارند، فلذا چرا دنیای ادبیات را از مواجهه با آثار درخورشان محروم کنند؟ و البته در این میان، برخی ناشران نیز بی‌تقصیر نیستند؛ ناشرانی‌که وقتی یک مجموعه از یک شاعر چاپ می‌کنند که با توجهی نسبی مواجه می‌شود، دیگر رهایش نمی‌کنند و هرسال از اواخر شهریورماه، هفته‌ای چندبار به شاعر زنگ می‌زنند تا: ۱٫ شاعر اگر هنوز ۶۴ صفحۀ مدنظر را نسروده، دست بجنباند ۲٫ حواسش باشد که اگر چیزی نوشت، خدای‌ناکرده به ناشر دیگری فکر نکند وگرنه حسابش با کرام‌الکاتبین است، و ۳٫ اگر مجموعۀ بعدی‌اش را زودتر نرساند، از آنجاییکه آثار قبلی شاعر در آن انتشارات هستند (و به‌قولی طفلکی‌ها گروگان هستند!)، ممکن است اتفاقات بدی برای چاپ‌های مجدد و پخش آن بیچاره‌ها بیفتد و مثلاً با حذف اسم شاعر و کتاب‌هایش از صفحات مجازی نشر، حتی آن شاعر را از صفحۀ روزگار نیز محو و نیست و نابود کنند!
امّا گذشته از مسائل مذکور، تنزّل کیفی مجموعه شعرهای پس از مجموعه شعر اول شاعران، مسأله‌ای است قابل‌توجه و درخور بررسی. حقیقت این است که مجموعۀ اول اغلب شاعران، حاصل چندسال سرایش، چندین‌بار تغییر مسیر دادن، بهره‌مندی از تجربیات چندسال شاعری، بهره‌مندی از تجربیات و نظرات کارشناسی پیش‌کسوت‌های این عرصه و چه و چه… در طول چندسال، و درنهایت، گزینشی از میان سروده‌های آن چندسال است؛ اتفاقی‌که برای مجموعه‌های بعدی، کمتر می‌افتد. اغلب شاعران جوان سال‌های اخیر، پس از انتشار اولین‌مجموعه و پس از عبور از آن مرحلۀ سختِ برداشتن اولین قدم، هرچه می‌نویسند، برای مجموعۀ بعدی می‌نویسند؛ یعنی بیش از آنکه روی نوشتن شعر خوب تمرکز کنند، روی جمع‌کردن شعرهایشان برای مجموعۀ بعدی تمرکز می‌کنند و همین می‌شود که شاعری‌که اولین مجموعه‌اش مجموعه‌ای متنوع شامل تجربیات و لحظات شاعرانۀ مختلف بوده و کیفیّت اشعارش خبر از گزیده‌کاری سخت‌گیرانه‌ای می‌داده، به جایی می‌رسد که مثلاً می‌گوید «در دریای چشم‌هایت غرق شده‌ام» و همین یک سطر، یک صفحه از آن ۶۴ صفحۀ معروف را پر می‌کند!

منبع : روزنامه قدس/ شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴

ادامه مطلب
+

مثل حمید حمیدی نباشید!

لیلا کردبچه – در اینکه پای ما ایرانی‌ها به هر فضای مجازی که می‌رسد، کاربری آن را یکسره تغییر داده و از آن به‌گونه‌ای استفاده می‌کنیم که گاهی حتی عقل مؤسسان آن فضا که هیچ، عقل جن هم به آن نمی‌رسد، شکی نیست. مثلاً خیلی طبیعی است که از فضاهایی چون وبلاگ و فیس‌بوک و تلگرام و اینستاگرام و… به‌جای ثبت و انعکاس برخی لحظات زندگی به‌روایت تصویر یا کلام، برای معرفی و تبلیغ فلان کافه و یا فلان برند پوشاک کودکان و… استفاده کنیم، و باز خیلی طبیعی است که مثلاً هنرمندانمان از این فضاها برای گزارش لحظه‌به‌لحظه فعالیت‌های هنری و جلساتشان استفاده کنند. اما چیزی‌که در این میان عجیب است، تبلیغات برخی تولیدات فرهنگی است که با آن‌ها به‌مثابه کالایی اقتصادی برخورد می‌شود و گاهی این تبلیغات با مضحک‌ترین شیوه‌های ممکن صورت می‌گیرد.
در اینکه برخورد با شعر، به‌عنوان کالایی اقتصادی اساساً اشتباه است، شک نداریم، اما بررسی شیوه‌های تبلیغ شعر، همین کالای به‌زعم برخی اقتصادی در فضای مجازی نیز خالی از لطف نیست.
اساساً تبلیغ شعر در فضای مجازی به دو شیوۀ عمدۀ آشکار و پنهان صورت می‌گیرد. در شیوۀ آشکار، صاحب اثر، ناشر اثر، دوستان صاحب اثر، و برخی مخاطبان اثر به معرفی اثر (اشعار) مذکور می‌پردازند که درصورت افراط در معرفی، رنگ‌وبوی تبلیغ به خود می‌گیرد. امّا در شیوۀ پنهان، از آنجایی‌که معرفی‌کننده یا تبلیغ‌کنندۀ اثر، شخصی حقیقی و با نام حقیقی نیست، افراط بیشتری در معرفی و تبلیغات به چشم می‌خورد. در حال‌حاضر شناخته‌شده‌ترین شیوۀ پنهان تبلیغات شعر در فضای مجازی، ساخت صفحات مختص شعر است؛ به این شکل که صفحه‌ای برای درج اشعار زیبا می‌سازند، اما در آن عملاً به تبلیغ یک یا چند شاعر خاص می‌پردازند.
بررسی چندساعته فضاهای مجازی، از رشد روزافزون این‌قبیل صفحات و گروه‌ها کانال‌ها و… که اغلب توسط خود شاعران، اما با نام‌هایی مستعار ایجاد شده‌اند، خبر می‌دهد که مخاطبان را با خیل عظیم نام‌هایی چون شعر ناب، شعر امروز، عطر شعر، بوی شعر، شعر مدرن، شعروگرافی، کافه شعر، چند جرعه شعر و…. مواجه می‌سازد. اما دقت و تأمل در اشعار انتخابی در صفحات مذکور، به‌راحتی و به‌سرعت می‌تواند مخاطب را درصورتی‌که آشنایی مختصری با شعر امروز داشته باشد، به نتایج جالبی برساند.
فرض کنید شاعری با نام فرضیِ «حمید حمیدی» صفحه‌ای یا کانالی با عنوان «بهترین‌شعرها» بسازد. در این‌صورت ترتیب احتمالیِ شعرهای مندرج در صفحه چنین خواهد بود: مهدی اخوان‌ثالث ـ فروغ فرخزاد ـ شفیعی‌کدکنی ـ شهریار ـ حمید حمیدی ـ هوشنگ ابتهاج ـ یدالله رؤیایی ـ فریدون مشیری ـ احمد شاملو ـ حمید حمیدی ـ سهراب سپهری ـ منوچهر آتشی ـ سیمین بهبهانی ـ شمس‌لنگرودی ـ حمید حمیدی ـ حافظ موسوی ـ نادر نادرپور ـ نیمایوشیج ـ حسین منزوی ـ حمید حمیدی ـ حمید مصدق ـ محمدعلی بهمنی ـ سیدعلی صالحی ـ قیصر امین‌پور ـ حمید حمیدی و…
نکتۀ جالب‌توجه دیگری که در بررسی این‌قبیل صفحات خود را نشان می‌دهد این است که در صفحات مذکور اثری از شعر رقیبان و دشمنان حمید حمیدی‌ها، و حتی فراتر از آن، در اغلب موارد نشانی از شعر هیچ شاعر جوان و حتی زندۀ دیگری در این صفحات نمی‌بینید!

منبع : روزنامۀ قدس ۳۰ خرداد ۱۳۹۵

ادامه مطلب
+

اندرباب ملاک انتخاب مجموعه شعر

(قسمت چهارم)

لیلا کردبچه – در هفته‌های پیش به سردرگمی مخاطبان برای انتخاب مجموعه‌ شعر خوب پرداختیم و برخی مسائل که منجر به بی‌اعتمادی مخاطبان به اطلاع‌رسانی‌های فضای مجازی، معرفی‌ها و نقدهای مطبوعاتی، و نیز شمارگان و نوبت چاپ‌های مجموعه‌های شعر شده را بررسی کردیم و از سویی به تأثیر مثبت انتخاب مجموعه‌ شعرها به‌عنوان برگزیده در جایزه‌های ادبی پرداختیم و گفتیم که مطرح‌شدن یک کتاب در یک جایزۀ معتبر ادبی تا چه حد می‌تواند بر دیده‌شدن آن کتاب توسط مخاطبی که دنبال اثر خوب می‌گردد تأثیر بگذارد. این هفته نیز به تأثیر پیشنهادهای دوستانه بر تصمیم‌گیری مخاطبان و انتخاب مجموعۀ شعر می‌پردازیم.
خیلی طبیعی است که دوستانتان از سلیقۀ هنری و ادبی شما تا حدّ زیادی آگاه باشند و مثلاً وقتی فیلمی می‌بینند یا قطعه‌ای موسیقی می‌شنوند یا کتابی می‌خوانند، بتوانند حدس بزنند که شما بعد از مواجهه با آن اثر، چه حسّی خواهید داشت. بنابراین پیشنهادهای دوستانه را در نزدیک شدن به آثار هنری و ادبی دست‌کم نگیرید. البته باید دید که تا چه حد به سلیقه و نوع نگاه و جهان‌بینی دوستانتان ایمان دارید.
اگر دوست کتابخوانی دارید که سلیقۀ ادبی و هنری مشترک یا تقریباً مشترکی با شما دارد، وقتی می‌گوید به‌تازگی آخرین مجموعه‌شعر یکی از شاعران را خوانده و به نظرش کار خوبی بوده و فکر می‌کند شما هم اگر آن را بخوانید خوشتان می‌آید، یقین داشته باشید که از خواندن آن کتاب پشیمان نمی‌شوید. چرا؟ چون دوستتان، مخصوصاً اگر جهان اندیشگی و سلیقه‌اش را بشناسید و جهان اندیشگی و سلیقه‌تان را بشناسد، می‌دانید که دروغ نمی‌گوید. می‌دانید که نفعی در تبلیغ مجموعه‌شعر مورد نظر ندارد، می‌دانید که دوست شاعر موردنظر نیست، می‌دانید که دشمنِ رقیبِ شاعر موردنظر نیست، می‌دانید که مبلّغ ناشر کتاب مذکور نیست، می‌دانید که قرار نیست پس از معرفی و تبلیغ آن کتاب، صاحب اثر در مقام جبران برآمده و اثر او را معرفی و تبلیغ کند و…
در این میان، به افرادی که خود در زمینۀ شعر دستی بر آتش دارند و چیزی می‌نویسند یا حتی در مراتبِ بالاتر، شاعرند و صاحب تألیف، البته نمی‌توان اعتماد چندانی کرد؛ چراکه این گروه از افراد، همواره سلیقۀ خود را (نه به‌عنوان خواننده و مخاطب، بلکه به‌عنوان شاعر و خالق اثر) إعمال می‌کنند و معمولاً شعری و مجموعه‌شعری را می‌پسندند که با سلیقۀ آن‌ها هنگام آفرینش شعر، نزدیکی بیشتری داشته باشد. پس بدیهی است که از خواندن اثری لذت ببرند که از جهاتی شبیه اشعار خودشان است، و طبیعی است که چنین آثاری را به دوستانشان معرفی کنند. پس اگر دوستی دارید که شاعر عاشقه‌سراست، از او انتظار نداشته باشید که در زمینۀ معرفی مجموعه‌شعر آیینی خوب به شما پیشنهاد خوبی بدهد، یا اگر دوست غزلسرایی دارید، پیشنهادهایش را در زمینۀ معرفی مجموعۀ سپید خوب چندان جدی نگیرید، چراکه با تجربۀ یک‌عمر تمایل به سنت، به شعر مدرن نگاه می‌کند.
امّا با تمام این تفاسیر، و با بحث دربارۀ شیوه‌های گوناگون معرفی و شناخت مجموعه‌شعرهای خوب، باید بپذیریم که معرفی‌ها و پیشنهادهای دوستانه، حتی اگر مانند انتخاب آثار در جایزه‌های ادبی، متکی بر دانش ادبی و ذوق زیباشناسیِ سطح بالایی نباشد، از صمیمیّت و صداقتی قابل‌توجه برخوردار است و علاوه بر آن، تکیه بر شناخت سلایق فردی شما دارد.

 

منبع : روزنامه قدس / شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴

ادامه مطلب
+

اندرباب ملاک انتخاب مجموعه شعر

(قسمت سوم)

لیلا کردبچه – در دو هفتۀ گذشته به سردرگمی مخاطبان برای انتخاب مجموعه شعر خوب پرداختیم و برخی مسائل که منجر به بی‌اعتمادی مخاطبان به اطلاع‌رسانی‌های فضای مجازی، معرفی‌ها و نقدهای مطبوعاتی، و نیز شمارگان و نوبت چاپ‌های مجموعه‌های شعر شده را بررسی کردیم. این هفته نیز به تأثیر برگزیده‌شدن کتاب‌های شعر در جوایز ادبی بر تصمیم‌گیری مخاطب می‌پردازیم.
در حال‌حاضر در طول یک‌سال، جوایز ادبی کمی هستند که به‌طور ویژه به بررسی کتاب‌های شعر می‌پردازند؛ مانند جایزۀ جشنوارۀ بین‌المللی فجر که بدون مرزبندی، همۀ کتاب‌های ارسالی و یا منتشرشدۀ یک‌سال را بررسی می‌کند، جایزۀ خبرنگاران که بدون‌جهت‌گیری، مجموعه‌شعرها را در دو گروه منتشرشده و منتشرنشده، مورد ارزیابی قرار می‌دهد، جایزۀ گام اول که به بررسی نخستین کتاب‌های مؤلفان اختصاص دارد، جایزۀ پروین اعتصامی که به بررسی تألیفات زنان می‌پردازد، جایزۀ کتاب‌سال غزل که منحصراً مجموعه‌غزل‌ها را بررسی می‌کند، جایزۀ قلم زریّن که بخشی از آن به کتاب‌های شعر اختصاص دارد، جایزۀ شعر شاملو که صرفاً مجموعه‌شعرهای سپید را داوری می‌کند و فعلاً دورۀ اول خود را گذرانده و…
بنابراین در طول یک‌سال، با توجه به تعداد جوایز ادبی در حوزۀ شعر، چنان‌که هر کتابِ منتخب، تنها در یکی از جوایز برگزیده شده باشد، و چنان‌که هریک از جوایز، سه رتبۀ اول و دوم و سوم را معرفی کند، مخاطب با حدود بیست مجموعه‌شعر و یا کمتر(درصورت حضور برخی کتاب‌ها در چند جایزه) مواجه خواهد بود که یقیناً از غربال افراد ذی‌صلاح در عرصۀ داوری شعر گذشته و تا حدّ بسیار زیادی، گزینه‌هایی قابل‌قبول برای انتخاب هستند. البته در این میان باید به مرزبندی در برخی جوایز نیز توجه داشت، چنان‌که برگزیدۀ کتاب سال غزل و یا جایزۀ شاملو را نمی‌توان بهترین مجموعه‌شعر سال دانست، بلکه باید آن را بهترین مجموعۀ غزلِ شرکت‌داده شده، و بهترین مجموعه‌شعر مدرنِ شرکت‌داده شده دانست. و باز باید در تمامیِ جوایز به سلیقۀ داوران نیز توجه کرد.
امّا از آنجایی‌که پس از هر جایزۀ ادبی، عملاً چندنفر از نتایج راضی‌اند و به‌تعداد دیگر شرکت‌کنندگان، با افراد ناراضی مواجهیم، طبیعی است که ماهیّت جایزه، سلامت داوری، صلاحیّت داوران، و کیفیّت آثار برگزیده از جانب خیل عظیم ناراضیان زیرسؤال برود، امّا حقیقت این است که علی‌رغم دیگرگونه جلوه‌دادنِ ماجرا از طرف ناراضیان، جوایز ادبی از چنان بازخوردی در جامعۀ ادبی برخوردارند که حتی برخی شکست‌خوردگان میدان نیز نمی‌توانند بُعد خبری جوایز را از دست بدهند و پس از برگزاری جوایز، سعی می‌کنند با درست‌کردن جنجال‌ و ناسزاگفتن به داوران و برگزیدگان و شرکت‌کنندگان و… خود را برای مدتی کوتاه در صدراخبار و حواشی نگه‌دارند، و حتی پس از برگزاری داوری اولیه و حذف کتابشان از ادامۀ روند داوری، اعلام انصراف کنند؛ یعنی‌که پیش از آنکه ما را رد کنند، خودمان کنار کشیده بودیم!
برخی شاعران هم که از اساس تکلیفشان مشخص است. این گروه یکی‌دوسال بعد از تعلق یک‌جایزه به شاعری دیگر، تمام حواشی خبری جایزۀ آن سال را فراموش کرده، قد علم می‌کنند و می‌گویند ما برگزیدۀ فلان جایزه بودیم! والسّلام!
در هفتۀ آتی به تأثیر پیشنهادهای دوستانه بر انتخاب مجموعه‌ شعرها می‌پردازیم.

 

منبع: روزنامۀ قدس/ شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴

ادامه مطلب
+

اندرباب ملاک انتخاب مجموعه شعر

(قسمت دوم)

لیلا کردبچه – بحث بر سر سردرگمی مخاطبان شعر برای انتخاب مجموعه شعر خوب است، آن هم در شرایطی‌که سالانه تعداد انبوهی مجموعه‌ شعر به بازار کتاب اضافه می‌شود. هفتۀ گذشته در همین ستون به برخی مسائل که منجر به بی‌اعتمادی مخاطبان به اطلاع‌رسانی‌ها و تبلیغات صفحات مجازی، و نیز معرفی‌ها و نقدهای مطبوعاتی شده پرداختیم و این هفته نیز به مسألۀ توجه به تیراژ و نوبت چاپ مجموعه‌شعرها به‌عنوان مسأله‌ای تأثیرگذار بر تصمیم‌گیری مخاطبان می‌پردازیم.
مخاطب امروز حق دارد تیراژهای بالای مجموعه‌شعرها و نیز تعداد دفعات چاپ یک مجموعه را ملاک قابل‌قبول بودنِ یک مجموعه بداند. به هرحال وقتی ۱۱۰۰ نفر مخاطب، مجموعه‌ای را خریده‌، چاپ اوّل مجموعه را تمام کرده، و کتابی را به چاپ دوم رسانده‌اند، مخاطب احتمالیِ سخت‌گیر ما هم اگر هزاروصدویکمین نفری باشد که آن کتاب را می‌خرد، احتمالاً پشیمان نخواهد شد. امّا حقیقت این است که عملکرد برخی شاعران و ناشران در چندسال اخیر نشان داده که نمی‌توان به این قبیل اعداد و ارقام هم اعتماد چندانی داشت، و حتی اگر اعداد و ارقام هم درست و قابل‌اعتماد باشند، به چاپ‌های بعدی رسیدنِ اثری، لزوماً به‌معنیِ خریدن تمامیِ شمارگان حقیقی توسط مخاطب حقیقی نخواهد بود.
در چندسال گذشته، شاید افزایش تعداد شاعران یا افرادی‌که تمایل به داشتن کتاب شعر داشته‌اند باعث شده که ناشران با توجه به پیش‌بینی وضعیّت این قبیل کتاب‌ها در بازار نشر، اصرار به پایین آوردن شمارگان چاپ کتاب‌ها داشته‌ باشند. پیشنهادی‌که البته پس از مدت کوتاهی، به‌شدت مورد توجه شاعران تازه‌کار، و متأسفانه حتی برخی شاعران مطرح قرارگرفت. چرا؟ چون به فروش رسیدنِ ۲۰۰ نسخه از یک مجموعه‌شعر، به زمانی حدوداً یک‌پنجمِ زمانِ به فروش رسیدن ۱۱۰۰ نسخه نیاز دارد، لذا مجموعه‌شعری که به‌طور احتمالی در ۶ ماه به چاپ دوم می‌رسیده، در همان مدت‌زمان شش‌ماهه به چاپ ششم می‌رسد و این یعنی که «من بهترین شاعرم و این را خودم نمی‌گویم، مخاطبانم می‌گویند!». از سویی شاعران تازه‌کاری هم که از پیش می‌دانند با استقبالی از سوی مخاطبان مواجه نخواهند شد، ترجیح می‌دهند ۲۰۰ نسخه کتاب روی دست خودشان یا ناشر بماند، نه ۱۱۰۰ نسخه.
امّا برخی شاعران تازه‌کار یا متوسط هم هستند که مجموعه‌شعرشان شمارگان واقعی دارد و واقعاً پس از مدت‌زمان کوتاهی، چاپ اولشان تمام شده و به چاپ دوم، و پس از مدتی به چاپ سوم و… می‌رسد. امّا مخاطب با اتکا به همین شمارگان واقعی و نوبت چاپ‌های واقعی هم وقتی یک نسخه از چهارمین نوبت چاپ کتاب مذکور را می‌خرد، باز می‌بیند مغبون واقع شده است. در حلّ این معما باید گفت متأسفانه برخی شاعران، با استفاده از ارتباط‌ها و به‌قول خودشان کانال‌هایی‌که دارند، کتابشان را به‌سرعت می‌فروشند، بدون اینکه واقعاً کتابشان به دست مخاطب رسیده باشد. امّا چگونه؟ این روش، خود زیرشاخه‌های بسیاری دارد. مثلاً حدود دو ماه پیش، یکی از شاعران تازه‌کار، مجموعه‌‌شعری منتشر کرد که در هر صفحۀ آن می‌شد به‌راحتی چهارپنج غلط فاحش دستوری پیدا کرد. شاعر مذکور بلافاصله پس از دریافتِ ۷۰۰ نسخۀ منتشرشده، با یکی از نامزدهای انتخاباتی شهرش وارد مذاکره شد و توانست هر ۷۰۰ نسخۀ کتابش را یکجا به او بفروشد تا او کتاب را بگذارد در پکیج هدیۀ تبلیغاتی‌اش. در همین زمان، نامزد انتخاباتی دیگری هم در یکی از شهرهای مجاور، جواب سلام دوست شاعرمان را داد، و هفتۀ بعد چاپ دوم مجموعۀ مذکور، بازهم با شمارگانِ واقعیِ ۷۰۰ نسخه از چاپخانه بیرون آمد، چون احتمالاً دومین نامزد انتخاباتی هم توجیه شده بود که باید دقیقاً ۷۰۰ عدد پکیج هدیۀ تبلیغاتی تهیه کند. فلذا چاپ سوم مجموعۀ مذکور هم برای قرارگرفتن در پکیج دیگری، به‌زودی منتشر می‌شود، و مخاطبِ بیچاره فکر می‌کند کتابی که در سه ماه به چاپ سوم رسیده، لابد اتفاقی شگرف است در عالم ادبیات.
در هفتۀ آتی به تأثیری‌که برگزیده‌شدن کتاب‌های شعر در جوایز ادبی بر تصمیم‌گیری مخاطب می‌گذارد خواهیم پرداخت… ادامه دارد…

 

منبع : روزنامۀ قدس/ شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴

ادامه مطلب
+

 

زندگی دو لحظه‌ست؛

لحظه‌ای‌که می‌خندی و ابرها

شبیه پیرمردهای چاق بستنی‌فروش می‌شوند

و لحظه‌ای‌که می‌رقصی و بادها

در تمام نی‌لبک‌ها می‌وزند

و نخ بادبادک‌های بُرده را

دوباره به انگشت کودکان گره می‌زنند

 

میان این دو لحظه گاهی

دنیا به‌طرز عجیبی بزرگ می‌شود

و گاهی آن‌قدر کوچک که باور نمی‌کنی

وقتی می‌دوی و صدای همسایه‌ها را درمی‌آوری

دنیا را روی سرت گذاشته‌باشی

 

سپیدبرفی سبزۀ من!

دنیا جای خوبی برای رؤیاهای صورتی تو نیست

و حلقۀ پلاستیکی کوچکت را

حتی فنجان‌های اسباب‌بازی‌ات به فال نیک نمی‌گیرند

 

بخند!

بالابلندبانوی فردای ناگزیر!

پیش از آنکه نسل کوتوله‌های وفادار قصه‌ها منقرض شوند

و آنکه عاشقانه تو را می‌بوسد

تکه‌های لبخندت را میان دندان‌هایش له کند

 

برقص!

پیش از آنکه پروانه‌ها

خاطرۀ گل‌های پیراهنت را

برای شکوفه‌های پلاسیده تعریف کنند

و حریر نازک دامنت را

دست‌های زِبر زندگی نخ‌کش کند

 

بخواب!

پیش از آنکه چوپان‌های قصۀ من راست یا دروغ

گرگ‌های گرسنه را به خوابت بیاورند

و آرامشت را

حتی در قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب پیدا نکنی.

 

 

 

از : لیلا کردبچه

ادامه مطلب
+

اندرباب ملاک انتخاب مجموعه شعر

(قسمت اول)

لیلا کردبچه – در شرایطی‌ که سالانه تعداد انبوهی مجموعه شعر به بازار کتاب اضافه می‌شود، در شرایطی‌ که هر هفته در فضای مجازی، تعداد بسیاری از شاعران خبر از انتشار کتاب تازۀ خود می‌دهند، در شرایطی‌ که با ترافیک جلسات نقد و رونمایی مجموعه شعر ها مواجهیم، و در شرایطی‌که کتاب به‌ عنوان یک کالای فرهنگی، شبیه به یک کالای کاملاً غیرفرهنگی، به بدترین شکلِ ممکن تبلیغ می‌شود، تکلیف مخاطب سردرگم میان این انبوهی از کالاهای تولیدی را چه‌کسی روشن خواهد کرد؟ چه‌کسی صلاحیّت معرفی اثر خوب را به او خواهد داشت؟ و اگر آن مخاطب بخواهد به سلیقۀ دیگران اعتماد نکند و خودش یک‌تنه وارد میدانِ انتخاب بشود، آیا گذشته از مسألۀ مهم خالی‌ بودنِ جیب در اغلب مواقع، وقتش اجازه می‌دهد همۀ آثار منتشرشده را تهیه و مطالعه کند؟ یقیناً مخاطبان برای صرفه‌جویی در وقت و هزینۀ خود، دنبال راهکارهایی برای رسیدن به مجموعه شعر خوب هستند. امّا چه راهکارهایی؟
برخی از مخاطبان، صفحات مجازی را رصد می‌کنند تا در جریان تازه‌های نشر و احتمالاً بهترین‌های نشر قرار بگیرند. امّا آیا گردانندگان اغلب صفحات مجازی، افرادی غیر از صاحبان آثارند؟ و طبیعی است که هر شاعری وقتی اثرش را معرفی می‌کند، نگوید شعر من بد است. مسأله‌ای هم که متأسفانه در چندسال اخیر خیلی باب شده و اعتماد مخاطبان به فضای مجازی را تا حدّ زیادی از بین برده، تبلیغات زنجیره‌ای است؛ به این معنی‌ که تعدادی از شاعران، مثلاً چهارنفر باهم ائتلاف کرده و طیِ یک دورۀ زمانی، هریک از آن‌ها، مجموعه شعر سه‌ نفرِ دیگر را در صفحه‌اش معرفی می‌کند و طبیعی است که مخاطب وقتی تبلیغ کتاب نفر اول را در صفحۀ نفر دوم، و تبلیغ کتاب نفر دوم را در صفحۀ نفر اوّل می‌بیند، می‌فهمد قضیه چیست! مخاطبِ کتابخوان این جامعه است، بچه که نیست که بشود با این چیزها فریبش داد. از طرفی دیگر، برخی تجربیات در این عرصه، مخاطب را به‌شدت به این فضا بدبین کرده است. مخاطبانی بوده‌اند که با معرفی کتاب شاعر در صفحۀ همان شاعر که اتفاقاً صفحۀ پروپیمانی هم داشته، به غرفۀ محل عرضۀ مجموعۀ آن شاعر مراجعه کرده، شاعر را دیده و کتاب را پسندیده‌اند و امضاء هم گرفته‌اند. امّا در فاصلۀ چندمتریِ شاعر تا صندوق، از آنجایی‌که وقت طلاست، چندصفحه‌ای از کتاب را خوانده، و درنهایت به‌طور پنهانی، کتاب امضاشده را گذاشته‌اند کنار صندوق و گریخته‌اند! و از آن پس به دوستانشان گفته‌اند که گول این تبلیغات مجازی و این صفحه‌های پر از لایک و فالوئر را نخورید!
برخی دیگر از مخاطبان، نقدهای مطبوعاتی را رصد می‌کنند. اوضاع رصدکردنِ نقدهای مطبوعاتی برای پیداکردن مجموعه شعر خوب، به‌ مراتب بهتر از رصدکردن فضای مجازی بود، تا اینکه سروکلۀ رفقای ائتلاف‌چی پیدا شد. نفر اول روی کتاب نفر دوم، نفر دوم روی کتاب نفر سوم، نفر سوم روی کتاب نفر چهارم، و نفر چهارم روی کتاب نفر اول نقد نوشت، و دستِ برقضا همه از کتاب‌های هم تعریف کردند و معلوم شد که این چهارنفر، آمده‌اند که ادبیات را زیرورو کنند. امّا از آنجایی‌که مخاطب امروز، مخاطب باهوشی است، این شیوه هم خیلی زود لو رفت. شگرد دیگرِ شاعران و منتقدان در این زمینه، پول‌دادن و پول‌گرفتن بود که ناگفته پیداست که نتیجۀ آن، نقدهای بسیار مثبت و تحسین‌آمیز است. نقدهای رفاقتی هم که دیگر جای خود دارد. کافی است شاعری در نشریه‌ای، دوست و آشنایی داشته باشد، تا تعدادی از کلماتِ یکی از صفحه‌های آن روزنامه به مجموعه شعر او اختصاص پیدا کند. پس اعتماد کامل به نقدهای مطبوعاتی هم تاحدودی از بین رفت، اگرچه هنوز خواندن نقدهای مطبوعاتی، یکی از شیوه‌های قابل‌اعتماد برای انتخاب مجموعه شعر است.
برخی دیگر از مخاطبان هم… ادامه دارد…

 

منبع: روزنامۀ قدس/ شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴

ادامه مطلب
+

 

امید زیادی به زندگی ندارم

و ارتفاع پنجره‌ات کمتر از دو متر که باشد

امید چندانی به مرگ هم نخواهی داشت

 

سال‌هاست روی تیغۀ باریک دیواری راه می‌روم

که سقوط از آن همان‌قدر غیرممکن است

که ماندن، که ادامه دادنش

 

با من چه‌کرده‌ای دنیا!؟

چگونه اینگونه غم‌انگیز

در خود به تساوی رسیده‌ام؟

چگونه خود را در کمال عدالت به دو نیم کرده‌ام؟

حتی یک قرص سرماخوردگی

دربرابر تقسیم‌شدن به دو بخش کاملاً مساوی مقاومت می‌کند

 

تا کی؟

تا کی به تیزکردن چاقویت ادامه می‌دهی؟

تا کی نیمه‌های مرا با وسواس

در کفّه‌های ترازوی خویش می‌ریزی؟

نیمی‌که خودم هستم را

نیمی‌که خودم بودم را

 

با من بگو

کسی‌که با چتر از خانه بیرون می‌رود

به آسمان خوشبین است

یا بدبین؟

کسی‌که هرروز به ارتفاع ساختمان‌ها‌ زل می‌زند

به آسمان فکر می‌کند

یا زمین؟

 

 

از : لیلاکردبچه

 

ادامه مطلب
+

او

یک جیرجیرک تنهاست

که از سیاهیِ انبوه باغچه ترسیده است

و می‌داند این‌همه تاریکی آغاز یک شب طولانی‌ست

 

می‌شد

بچه‌هایش بی‌خواب باشند

و برایشان لالایی بخواند

یا قصه ببافد از دروغ و راست

امّا او

یک جیرجیرک تنهاست

 

پنجره را می‌بندم

و با قدرتی دوجداره از سکوتِ خانه محافظت می‌کنم

می‌شد

بچه‌هایم خواب باشند

و سکوتم دلیل محکمی داشته باشد امّا من

یک جیرجیرک لالم

و این‌همه تنهایی آغاز یک شب طولانی‌ست.

 

 

 

از : لیلا کردبچه

ادامه مطلب
+

شصت و یکمین همایش کانون ادبی الف
مراسم رونمایی مجموعه شعر :
“به قانون جاذبه مشکوکم”
اثر ارغوان جهانگیری
کارشناسان : رضوان ابوترابی و لیلا کردبچه
زمان: سه شنبه بیست و هشتم مهرماه نود و چهار (۹۴/۰۷/۲۸) – ساعت: ۱۶:۳۰ الی ۱۹:۰۰
مکان: تهران، خیابان آزادی، تقاطع یادگار امام، ضلع جنوب غربی چهارراه، جنب آتش نشانی، سالن آمفی تئاتر سازمان میراث فرهنگی

 

نمی‌خواهم نگرانت کنم امّا

هنوز زنده‌ام

و این روزها هربار حواسم را پرت کرده‌ام در خیابان

بوق اولین ماشین، عقب‌عقبم رانده است

نمی‌خواهم نگرانت کنم امّا

این شب‌ها  هربار

ناامیدی مرا به پشت بامِ خانه رسانده است

با احتیاط پله‌ها را

یکی

یکی

یکی

پایین آمده‌ام

با اینکه می‌دانستم در من

دیگر چیزی برای شکستن نمانده است

این شب‌ها روی پیشانی‌ام

جای روییدنِ شاخ می‌خارد و

پوستم این شب‌ها زبر و خشن شده است

و تو از شکوه کرگدن شدن چه می‌دانی؟

و بر این سیارهء خاکی موجوداتی هستند

که سرانجام فهمیده‌اند

بی‌عشق می‌شود زنده ماند

موجودات عجیبی

که بی‌آنکه کسی جایی نگرانشان باشد

با احتیاط از خیابان عبور می‌کنند

پله‌ها را دست‌به‌نرده پایین می‌آیند

و صبح‌ها در پارک می‌دوند

موجودات باشکوهی

که اگر خوب به سخت‌جانی چشم‌هایشان خیره شوی، می‌فهمی

هنوز نسل دایناسورها منقرض نشده است -

نمی‌خواهم نگرانت کنم

نمی‌خواهم نگرانت کنم امّا

امّا

نداشتنت را بلد شده‌ام

و مثل کودکی که سرانجام فهمیده است

تمام آنانچه در تاریکی‌ست

همان‌هاست که در روشنایی‌ست،

به خیانتِ دست‌های تو فکر می‌کنم

که تمام این سال‌ها

چراغ‌ها را

خاموش نگه داشته بودند…

از : لیلا کردبچه

شانزدهمین نشست ماهیانه کانون ادبی تهران

سلسله نشست‌های تخصصی شعر و ترانه

با حضور : لیلا کردبچه و احسان افشاری

زمان: سه‌شنبه بیست و یکم مهرماه نود و چهار (۹۴/۰۷/۲۴) – ساعت:۱۶:۳۰

مکان: تهران، خیابان یوسف‌آباد، کوچه نوزدهم، بوستان شفق، فرهنگسرای شفق

خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی