امروز :دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۹۹۸

او خودش یک خانه ساخت،

پی‌اش را،

سنگ‌هایش را،

دیوارهایش را،

سقف بالا سرش را،

دود و دودکشش را،

چشم‌انداز از پنجره‌اش را،

 

او خودش یک باغ را ایجاد کرد،

پرچینش را،

آویشنش را،

کرم خاکی‌اش را،

ژالهٔ شبانگاهش را،

 

او سهمش را از آسمان برید.

و باغ را در این آسمان پوشاند،

و خانه را در باغ،

و همهٔ اینها را در دستمالی جمع کرد،

 

و یبرون رفت

تنها مثل یک روباه قطبی

در سرمای

باران

بی‌پایان

در جهان.

 

 

 

از : میروسلاو هولوب

ترجمه از : سیداحمد نادمی

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی