تبلیغات:
امروز :یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
او دوست بود با کلمات و ستارگان
بر برجی از فلز، شب خاموش پادگان
میخواست نامهای بنویسد، ترانه خواند
تا ماه را به خواب کند، مثل کودکان:
دلتنگ نیستم که بپرسی برای که؟
عاشق که نیستم که بگویی چرا جوان؟
این ابرها برای تو بالش کن و بخواب
ماه عزیز، ماه جوان، ماه مهربان!
سرباز، فکر کرد به یک روز خط خطی
سرباز، فکر کرد به شبهای امتحان
آوازهای زخمی ســــرباز، تا سحر
تکرار شد، ستاره ستاره، دهان دهان
وقت سحر که بین شب و روز میکند
پوتین تابهتای خودش را به پا جهان
ســرنیزهی هزار ستاره، به سمت او
چرخید و دســت بند زدش ماه دیدهبان
تا عصــــــر، در ادامهی آواز او چکید
از ابرهای ســـوخته ، نعــش پــرندگان…
از : محمدسعید میرزایی
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10979 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10174 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8504 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8177 بازدید - ۱۲ ديدگاه
۱۷۷۹
کانون ادبی زمستان- بازی در زمین شعر – اندرباب ملاک انتخاب مجموعه شعر (۴)
اندرباب ملاک انتخاب مجموعه شعر (قسمت چهارم) لیلا کردبچه - در هفته‌های ...1178 بازدید - بدون ديدگاه - داستان کوتاه – چرا زمین به دور خورشید می‌چرخد؟ یا “روایت نوزده سال بی‌خبری”
جلو در که رسید هنوز شک داشت، دستگیره ...425 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۹۶۶
چه شمایلی خواهند یافت استخوان‌ها که رها شوند در آب؟ آبی ...300 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۶۱۸
سرگردان در کمپ ها هر صبح بی سرزمین از خواب ...464 بازدید - بدون ديدگاه
بازی در زمین شعر – اندرباب ملاک انتخاب مجموعه شعر (۴)
تبليغات
