امروز :دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

۱۳۵۶

 

در نیست

راه نیست

شب نیست

ماه نیست

نه روز و

نه آفتاب ،

ما

بیرون ِ زمان

ایستاده ایم

با دشنه ی تلخی

در گُرده های‌مان .

 

هیچ کس

با هیچ کس

سخن نمی گوید

که خاموشی

به هزار زبان

در سخن است .

 

در مُرده‌گان ِ خویش

نظر می بندیم

با طرح ِ خنده‌یی،

و نوبت ِ خود را انتظار می کشیم

بی هیچ

خنده‌یی !

 

 

از : احمد شاملو

 

 

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی