اندرباب ملاک انتخاب مجموعه شعر
(قسمت دوم)
لیلا کردبچه – بحث بر سر سردرگمی مخاطبان شعر برای انتخاب مجموعه شعر خوب است، آن هم در شرایطیکه سالانه تعداد انبوهی مجموعه شعر به بازار کتاب اضافه میشود. هفتۀ گذشته در همین ستون به برخی مسائل که منجر به بیاعتمادی مخاطبان به اطلاعرسانیها و تبلیغات صفحات مجازی، و نیز معرفیها و نقدهای مطبوعاتی شده پرداختیم و این هفته نیز به مسألۀ توجه به تیراژ و نوبت چاپ مجموعهشعرها بهعنوان مسألهای تأثیرگذار بر تصمیمگیری مخاطبان میپردازیم.
مخاطب امروز حق دارد تیراژهای بالای مجموعهشعرها و نیز تعداد دفعات چاپ یک مجموعه را ملاک قابلقبول بودنِ یک مجموعه بداند. به هرحال وقتی ۱۱۰۰ نفر مخاطب، مجموعهای را خریده، چاپ اوّل مجموعه را تمام کرده، و کتابی را به چاپ دوم رساندهاند، مخاطب احتمالیِ سختگیر ما هم اگر هزاروصدویکمین نفری باشد که آن کتاب را میخرد، احتمالاً پشیمان نخواهد شد. امّا حقیقت این است که عملکرد برخی شاعران و ناشران در چندسال اخیر نشان داده که نمیتوان به این قبیل اعداد و ارقام هم اعتماد چندانی داشت، و حتی اگر اعداد و ارقام هم درست و قابلاعتماد باشند، به چاپهای بعدی رسیدنِ اثری، لزوماً بهمعنیِ خریدن تمامیِ شمارگان حقیقی توسط مخاطب حقیقی نخواهد بود.
در چندسال گذشته، شاید افزایش تعداد شاعران یا افرادیکه تمایل به داشتن کتاب شعر داشتهاند باعث شده که ناشران با توجه به پیشبینی وضعیّت این قبیل کتابها در بازار نشر، اصرار به پایین آوردن شمارگان چاپ کتابها داشته باشند. پیشنهادیکه البته پس از مدت کوتاهی، بهشدت مورد توجه شاعران تازهکار، و متأسفانه حتی برخی شاعران مطرح قرارگرفت. چرا؟ چون به فروش رسیدنِ ۲۰۰ نسخه از یک مجموعهشعر، به زمانی حدوداً یکپنجمِ زمانِ به فروش رسیدن ۱۱۰۰ نسخه نیاز دارد، لذا مجموعهشعری که بهطور احتمالی در ۶ ماه به چاپ دوم میرسیده، در همان مدتزمان ششماهه به چاپ ششم میرسد و این یعنی که «من بهترین شاعرم و این را خودم نمیگویم، مخاطبانم میگویند!». از سویی شاعران تازهکاری هم که از پیش میدانند با استقبالی از سوی مخاطبان مواجه نخواهند شد، ترجیح میدهند ۲۰۰ نسخه کتاب روی دست خودشان یا ناشر بماند، نه ۱۱۰۰ نسخه.
امّا برخی شاعران تازهکار یا متوسط هم هستند که مجموعهشعرشان شمارگان واقعی دارد و واقعاً پس از مدتزمان کوتاهی، چاپ اولشان تمام شده و به چاپ دوم، و پس از مدتی به چاپ سوم و… میرسد. امّا مخاطب با اتکا به همین شمارگان واقعی و نوبت چاپهای واقعی هم وقتی یک نسخه از چهارمین نوبت چاپ کتاب مذکور را میخرد، باز میبیند مغبون واقع شده است. در حلّ این معما باید گفت متأسفانه برخی شاعران، با استفاده از ارتباطها و بهقول خودشان کانالهاییکه دارند، کتابشان را بهسرعت میفروشند، بدون اینکه واقعاً کتابشان به دست مخاطب رسیده باشد. امّا چگونه؟ این روش، خود زیرشاخههای بسیاری دارد. مثلاً حدود دو ماه پیش، یکی از شاعران تازهکار، مجموعهشعری منتشر کرد که در هر صفحۀ آن میشد بهراحتی چهارپنج غلط فاحش دستوری پیدا کرد. شاعر مذکور بلافاصله پس از دریافتِ ۷۰۰ نسخۀ منتشرشده، با یکی از نامزدهای انتخاباتی شهرش وارد مذاکره شد و توانست هر ۷۰۰ نسخۀ کتابش را یکجا به او بفروشد تا او کتاب را بگذارد در پکیج هدیۀ تبلیغاتیاش. در همین زمان، نامزد انتخاباتی دیگری هم در یکی از شهرهای مجاور، جواب سلام دوست شاعرمان را داد، و هفتۀ بعد چاپ دوم مجموعۀ مذکور، بازهم با شمارگانِ واقعیِ ۷۰۰ نسخه از چاپخانه بیرون آمد، چون احتمالاً دومین نامزد انتخاباتی هم توجیه شده بود که باید دقیقاً ۷۰۰ عدد پکیج هدیۀ تبلیغاتی تهیه کند. فلذا چاپ سوم مجموعۀ مذکور هم برای قرارگرفتن در پکیج دیگری، بهزودی منتشر میشود، و مخاطبِ بیچاره فکر میکند کتابی که در سه ماه به چاپ سوم رسیده، لابد اتفاقی شگرف است در عالم ادبیات.
در هفتۀ آتی به تأثیریکه برگزیدهشدن کتابهای شعر در جوایز ادبی بر تصمیمگیری مخاطب میگذارد خواهیم پرداخت… ادامه دارد…
منبع : روزنامۀ قدس/ شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴