امروز :پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

در حلقهٔ فقیران قیصر چه کار دارد؟

در دست بحر نوشان ساغر چه کار دارد؟

 

در راه عشقبازان زین حرف‌ها چه خیزد؟

در مجلس خموشان منبر چه کار دارد؟

 

جایی که عاشقان را درس حیات باشد

ایبک* چه وزن آرد؟ سنجر** چه کار دارد؟

 

جایی که این عزیزان جام شراب نوشند

آب زلال چبود؟ کوثر چه کار دارد؟

 

وآنجا که بحر معنی موج بقا برآرد

بر کشتی دلیران لنگر چه کار دارد؟

 

در راه پاکبازان این حرف‌ها چه خیزد؟

بر فرق سرفرازان افسر چه کار دارد؟

 

آن دم که آن دم آمد، دم در نگنجد آنجا

جایی که ره برآید، رهبر چه کار دارد؟

 

دایم، تو ای عراقی، می‌گوی این حکایت:

با بوی مشک معنی، عنبر چه کار دارد؟

 

دایم، تو ای عراقی، می‌گوی این حکایت:

با بوی مشک معنی، عنبر چه کار دارد؟

 

 

از : عراقی

 

 

*ایبک: ماه بزرگ

**سنجر: پرنده شکاری

ادامه مطلب
+

دلی دارم، چه دل؟ محنت سرایی

که در وی خوشدلی را نیست جایی

 

دل مسکین چرا غمگین نباشد؟

که در عالم نیابد دل‌ربایی

 

چگونه غرق خونابه نباشم؟

که دستم می‌نگیرد آشنایی

 

بمیرد دل چو دلداری نبیند

بکاهد جان چون نبود جان فزایی

 

بنالم بلبل‌آسا چون نیابم

ز باغ دلبران بوی وفایی

 

فتادم باز در وادی خون خوار

نمی‌بینم رهی را رهنمایی

 

نه دل را در تحیر پای بندی

نه جان را جز تمنی دلگشایی

 

درین وادی فرو شد کاروان‌ها

که کس نشنید آواز درایی

 

درین ره هر نفس صد خون بریزد

نیارد خواستن کس خونبهایی

 

دل من چشم می‌دارد کزین ره

بیابد بهر چشمش توتیایی

 

 

از : عراقی

 

ادامه مطلب
+

خرم تن آن کس که دل ریش ندارد

و اندیشهٔ یار ستم‌اندیش ندارد

 

گویند رقیبان که ندارد سر تو یار

سلطان چه عجب گر سر درویش ندارد؟

 

او را چه خبر از من و از حال دل من

کو دیدهٔ پر خون و دل ریش ندارد

 

این طرفه که او من شد و من او وز من یار

بیگانه چنان شد که سر خویش ندارد

 

هان، ای دل خونخوار، سر محنت خود گیر

کان یار سر صحبت ما بیش ندارد

 

معشوق چو شمشیر جفا بر کشد، از خشم

عاشق چه کند گر سر خود پیش ندارد؟

 

بیچاره دل ریش عراقی که همیشه

از نوش لبان، بهره به جز نیش ندارد

 

 

از : عراقی

 

ادامه مطلب
+

از میکده تا چه شور برخاست؟

کاندر همه شهر شور و غوغاست

 

باری، به نظاره‌ای برون آی

کان روی تو از در تماشاست

 

پنهان چه شوی؟ که عکس رویت

در جام جهان نمای پیداست

 

گل گر ز رخ تو رنگ ناورد

رنگ رخش آخر از چه زیباست؟

 

ور نه به جمال تو نظر کرد

چشم خوش نرگس از چه بیناست؟

 

ور سرو نه قامت تو دیده است

او را کشش از چه سوی بالاست

 

تا یافت بنفشه بوی زلفت

ما را همه میل سوی صحراست

 

ما را چه ز باغ لاله و گل؟

از جام، غرض می مصفاست

 

جز حسن و جمال تو نبیند

از گلشن و لاله هر که بیناست

 

 

از : عراقی

 

ادامه مطلب
+
  • محبوبترين
  • اتفاقی
  • نظرات

خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی