من
می شکنم
همچون بغض
و میریزم زیر پایت
وقتی که چشمهایت غصه دارند !
…..
من
میمیرم
به سادگی یک قطره اشک !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
در سینه ام
پرنده ای مهاجر
عزم چشمان تو دارد
چه کنم ؟!
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
سالهاست
برای چشمانت می بینم
برای لبت زمزمه می کنم
و برای دلت
می تپم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
اینجایم …
بر تلی از خاکستر ….
خاکستر ِ عشق …
عشقی دور …
دورتر …
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
خوب می دانم
که تمام ِ این عشق
در یک خیابان یک طرفه حرکت می کند
از قلب من
تا چشمان تو !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
دیدمش !
نگاهش سنگین بود !
آنقدر سنگین
که قلبم طاقت نیاورد ….
اشک ریختم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
هر چند
مرا یارای آن نیست
که کلامی را شعر گونه
برایت بسرایم
ولی خوب می دانم
که “دوستت دارم”
خلاصه ی همه ی شعر های عاشقانه است !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
صدای گرمت را دوست دارم
که یخ نا امیدی را می شکند ….
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
اینگونه غریبانه
برای چه دوست دارمت تو را … ؟!!
وقتی که فاصله …
وقتی که کوتاهترین فاصله میان ما
می رسد به آنسوی آسمان …..
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
نمی دانم …
من هرگز طبیعی دان خوبی نبودم !
طبیعی است که فراموش نمی شوی ؟!
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
ببین
به جایی رسیده ام که
فرقی نمی کند
اشک هایم
از غم است یا شادی ……..
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
نمی دانم خدا
عشق را
با تو آفرید
یا تورا
با عشق
؟!
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴