در اتاقم را بسته ام
و فکر می کنم
دنیا در پشت این درهای بسته و
پرده های کشیده
چقدر تاریک است !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
درست است که
دست هایم خالی اند …
دل ِ پـُـرم را به سویت نشانه می روم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
یخ نگاهت که می شکند
سرت را که بالا می گیری
آب می شوم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
سرت را بالا بگیر
سینه را سپر کن
صدایت را بینداز ته حلقت و فریاد بزن :
” من فراموشش کردم ! ”
….
بعد راست بینی ات را بگیر و
تا ته بی نهایت برو …
پینوکیوی بیچاره !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
دنیا
بالا و پایین اش جا بجا می شود
وقتی که سر به زیر می اندازی !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
کنار قبر خویش
نفس می کشیم
می دویم
می خوریم
می آشامیم
نفس می کشیم
کنار قبر خویش !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
همچون پرنده ای
که از بالاترین شاخه ی
بلندترین درخت ِ جنگل
به پایین پرت می شود …
در نبودنت
نمی میرم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
من یک درخت دمدمی مزاجم
یک روز پرتقال
روز دیگر انار میوه ی من است ….
بترس از روزی که سیب را برگزینم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
درختی که زمین خورد
بی هیچ که دستی را لمس کند
یا تبری را به جان بخرد !
زمین خورد چون
قصد سفر کرده بود ….
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیشب ذهنم آبستن شعری بود
صبح که برخواستم
شد همین جنین سقط شده ای
که دارید می خوانید !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
پله
پله
می افتم
در دامت …
راضی ام !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
وقتی نیستی …
دلتنگی پنجره ها ….
هوای دم کرده ی پاییز ….
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴