کهکشانها کو زمینم؟
زمین کو وطنم؟
وطن کو خانه ام؟
خانه کو مادرم؟
مادر کو کبوترانه ام؟
…معنای این همه سکوت چیست؟
من گم شده ام در تو یا تو گم شدی در من ای زمان؟!….
کاش هرگزآن روز از درخت انجیر پائین نیامده بودم!!
کاش!
از : حسین پناهی
- حسین پناهی, شعر
- ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
ادامه مطلب
+من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم!
دین را دوست دارم
ولی از کشیش ها می ترسم!ر
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم!ر
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم!ر
کودکان را دوست دارم
ولی از آینه می ترسم!ر
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم!
من می ترسم ، پس هستم
این چنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم!
از : حسین پناهی
- حسین پناهی, شعر
- ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
ادامه مطلب
+