امروز :دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۱۹۳۰

پس از طوفان

 پس از تندر

 پس از باران

 سرشک سبز برگ از شاخه های جنگل خاموش

می افتاد

 نه بید از باد

نه برگ از برگ می جنبید

شکاف ابرها راهی به  به نور ماه می دادند

 دوباره راه را بر ماه می بستند

 و من همچون نسیمی از فراز شاخه ها

 پرواز می کردم

تو را می خواستم ای خوب ای خوبی 

به دیدارتو من می آمدم با شوق

با شادی

 

تو را می بینم ای گیسو پریشان در غبار یاد

تو با من مهربان تر از منی

یا من؟

تو با من مهربانی می کنی چون مهر

مهری مهربان با من

 

پس از توفان

پس از تندر

پس از باران

گل ِ آرامش آوازی

به رنگ جشمهای روشنت دارد

نسیمی کز فراز باغ می آید

چه خوش بوی تنت دارد

 

من اینک در خیال خویش خواب خوب می بینم

تو می آیی و از باغ تنت صد بوسه می چینم

 

 

از : حمید مصدق

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی