امروز :دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
شعر

۹۸۱

 

با تو
بی تو
همسفر سایه خویشم

وبه سوی بی سوی تو می آیم

معلومی چون ریگ
مجهولی چون راز
معلوم دلی و

مجهول چشم ….
من رنگ پیراهن دخترم را به گلهای یاد تو سپرده ام
و کفشهای زنم را در راه تو از یاد برده ام
ای همه من!
کاکل زرتشت!
سایه بان مسیح !

به سردترین ها
مرا به سردترین ها برسان …..

 

 

از : حسین پناهی

 

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی