روزی به این نتیجه رسیدم که مرده ام
از کوچک و بزرگ شنیدم که مرده ام
جاخوردم ، آنچنان که دلم ذره ذره شد
با ترس و لرز نعره کشیدم که مرده ام
یک اتفاق خوب بود که منجر به مرگ شد
بعد از وقوع حادثه دیدم که مرده ام
مـَردم سیاه بر تنشان کرده اند و من
فهمیدم از لباس سفیدم که مرده ام
یک عده گفته اند که تو خواب دیده ای
با این حساب فرض کنیدم که مرده ام
از : ناشناس