امروز :شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

کانون شعر هنگام برگزار می‌کند:

میراث حافظ

به مناسبت بزرگداشت حافظ شیرازی

مراسم تجلیل و اهدای تندیس به: غلامرضا طریقی و حامد ابراهیم‌پور

با حضور: محمدعلی بهمنی، مجید معارف‌وند،علیرضا بندری، مهدی فرجی

زمان: چهارشنبه بیست و دوم مهرماه نود و چهار (۹۴/۰۷/۲۲) – ساعت: ۱۸:۰۰

مکان:تهران، میدان رسالت، خیابان هنگام، بلوار دلاوران، خیابان آزادگان شمالی، جنب شهروند، فرهنگسرای هنگام

 

کانون ادبی زمستان تقدیم می‌کند:

دومین همایش بزرگ شعر و موسیقی

 

باحضور و شعرخوانی: محمدعلی بهمنی، هرمز علیپور، گروس عبدالملکیان، لیلا کردبچه، پانته‌آ صفایی، غلامرضا طریقی، امیر ارجینی، حسین غیاثی، سابیر هاکا، محمدسعید میرزایی، عبدالجبار کاکایی، حمیدرضا برقعی، سینا بهمنش، رضا رفیع، غزل تاجبخش، افشین مقدم، …

 

اجرای موسیقی: رستاک حلاج، امیرعباس گلاب، محمدرضا مقدم

 

زمان: چهارشنبه پانزدهم مهر ماه نود و چهار (۹۴/۰۷/۱۵) – ساعت: ۱۷:۰۰

مکان: تهران، خیابان شریعتی، نرسیده به پل سیدخندان، بوستان اندیشه، سالن آمفی تئاتر فرهنگسرای اندیشه

کانون ادبی زمستان تقدیم می کند:

جلسه نقد و بررسی شعر و ترانه

زمان: سه شنبه بیست و چهارم شهریور ماه نود و چهار (۹۴/۰۶/۲۴) – ساعت: ۱۷:۰۰

مکان: تهران، میدان ولیعصر، ابتدای بلوار کشاورز، مرکز مشارکت های فرهنگی و هنری

با حضور: غلامرضا طریقی، امیر ارجینی، ….و جمعی از اهالی ادبیات

ادامه مطلب
+

جلسه شعرخوانی کانون ادبی دانشگاه تهران

زمان: سه شنبه سوم شهریور ماه نود و چهار (۹۴/۰۶/۰۳) – ساعت: ۱۸:۰۰

مکان: تهران، خیابان انقلاب، خیابان شانزده آذر، باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران

با حضور: محمدعلی بهمنی، گروس عبدالملکیان، غلامرضا طریق، … و جمعی از اهالی ادبیات.

ادامه مطلب
+

چشم، زیتون سبز در کاسه، سینه‌ها، سیب سرخ در سینی

لب میان سفیدی صورت، چون تمشکی نهاده بر چینی

 

سرخ یا سبز؟ سبز یا قرمز؟ ترش یا تلخ؟ تلخ یا شیرین؟

تو خودت جای من اگر باشی، ابتدا از کدام می‌چینی؟

 

با نگاهی، تبسمی، حرفی، دربیاور مرا از این تردید

ای نگاهت محصل شیطان! اخم‌هایت معلم دینی!

 

هر لبت یک کبوتر سرخ است، روی سیمی سفید، با این وصف:

خنده یعنی صعود بالایی، هم‌زمان با سقوط پایینی

 

می‌شوی یک پری دریایی، از دل آب اگر که برخیزی

می‌شوی یک صدف پر از گوهر، روی شن‌ها اگر که بنشینی

 

هرچه هستی بمان که من بی تو، هستی بی‌هویتی هستم

مثل ماه‌ی بدون زیبایی، مثل سنگی بدون سنگینی

 

 

از : غلامرضا طریقی

 

 

 

با یاد شانه های تو سر آفریده است
ایزد چه قدر شانه به سر آفریده است

معجون سرنوشت مرا با سرشت تو
بی شک به شکل شیر و شکر آفریده است

پای مرا برای دویدن به سوی تو
پای تو را برای سفر آفریده است

لبخند را به روی لبانت چه پایدار
اخم تو را چه زودگذر آفریده است

هر چیز را که یک سر سوزن شبیه توست
خوب آفریده است ـ اگر آفریده است ـ

تا چشم شور بر تو نیفتد هر آینه
آیینه را بدون نظر آفریده است

چون قید ریشه مانع پرواز می شود
پروانه را بدون پدر آفریده است

می خواست کوره در دل انسان بنا کند
مقدور چون نبود، جگر آفریده است

غیر از تحمل سر پر شور دوست نیست
باری که روی شانه هر آفریده است

 

 

از : غلامرضا طریقی

 

 

خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی