ای دل نگران که چشم هایت بر در…

شرمنده که امروز به یادت کمتر…

جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق

مظلوم ترین عاشق دنیا ! مادر!

از : میلاد عرفان پور

آرزویم مردن در صدای تو بود

یا رفتن با صدایت

یا خاموش شدن در صدایت

صدای تو چون باد گذشت

و من به دامن تاریکی

آویخته ام

از : بیژن جلالی

عاشق چگونه صادق است

که در انتظار

دلش هزار راه می رود…

از : غلامرضا کافی

کاش می شد فاصله ها رو

از توی خاطره ها برد

اون روزایی رو که رفتن

کاش می شد دوباره آورد…

از : رضا حیرانی

عشق آمد و من فرار کردم

آتش زد و من مهار کردم

دیوانه ی او مگر نبودم ؟

من با دل خود چکار کردم …

از : سارا شاهدی

شب پاییزی

تنها به نام بلند و دیرگذر است

ما هنوز

گرم تماشای یکدیگریم و سپیده

سر زده است…

از : انونو کوماچی

ترجمه : عباس صفاری

با صد هزار مردم تنهایی

بی صد هزار مردم تنهایی

از : رودکی

قسمت میدم به بغضی

که تو مرز انفجاره

کاری کن که قاصدکها

خبری برام بیاره

یه شبی خوابتو دیدم

خواب آغوش محالت

تو دوباره برمی گردی

عاشقانه ها حلالت

از : علی احمدی

در اشتیاق گلی که نچیده ام

می لرزم !

از : شمس لنگرودی

خلاصه بهاری دیگر

بی حضور تو

از راه می رسد

و آن چه که زیبا نیست

زندگی نیست

روزگار است…

از : شمس لنگرودی

به دادم برس ای اشک

دلم خیلی گرفته

نگو از دوری کی

نپرس از چی گرفته . . .

از : اردلان سرفراز

گریه را اگر می شد کُشت

می کشتم

که تو آنقدر نخندی به چشمان خیس من !

و من

نکوبم سرم را به دیوار سادگی مُدام

که چرا عاشقت شدم ؟

چرا ؟!

از : کامران فریدی