امروز :یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

تنهایی

چیزهای زیادی

به انسان می آموزد

 

اما تو نرو

بگذار من نادان بمانم …

 

 

از : ناظم حکمت

 

 

احساس شهری بین راهی در من است

من در میانه ام ایستاده ام

میان آمدن

و رفتنت…

 

 

از : علیرضا روشن

 

دست های تو

تصمیمم بود

باید می گرفتم و

دور میشدم…

از : شمس لنگرودی

 

چه غم انگیز است

خفتن با چشم های باز

و پایان اندیشه ها را نگریستن

چه غم انگیز است خفتن

آنگاه که شب رفته است

و از روز خبری نیست

 

 

از : بیژن جلالی

 

 

 

شلیک کن

آرادی

یک نقطه کم دارد

 

از : علی اسدالهی

 

 

ادامه مطلب
+

 

تا باد را ببینند
تکان‌تکان ِ پرده را نشان می‌دهم
تا تو را ببینند
جان ِ فرسوده‌ام را

 

 

از : علیرضا روشن

 

 

 

تو با کاف کوچکتر می شوی پسرم

اتاق با کاف کوچکتر می شود

اما نارنج ها …

 

از : علی اسداللهی

 

 

ادامه مطلب
+

 

در حالت زنده

سر از بدن

این همه فاصله ندارد …

 

 

از : رضا براهنی

 

 

 

 

بالا و پایین پریدنم
از شوق ِ زندگی نیست،
ماهی
روی خاک
چه می‌کند؟

 

 

از : حسن اسماعیل زاده

 

 

ادامه مطلب
+

با آن کس که دوست می داریم،

ازسخن گفتن بازمانده ایم ….

اما این سکوت نیست !

 

 

از : رنه شار

ترجمه : محسن قادری

زیر و رویم می کنی

رهایم نکن

بذری بکار…

 

 

از : فریبا عرب نیا

رفته ای

و من هر روز

به موریانه هایی فکر می کنم

که آهسته و آرام

گوشه های خیالم را می جوند .

تا بی “خیال” نشده ام

برگرد !

 

 

از : رضا کاظمی

ادامه مطلب
+

خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی