تصور کن …
تصور کن یک روز ِ خیلی خیلی معمولی
زمانی که حواست به هیچ کجا نیست*
جایی …
کسی …
اسیر چشمهایت گشته است
و تو
رهایش کرده ای ….
همانگونه اسیر …
همانگونه در بند ،
بی بند …
از : م . محمدی مهر
* وقتی حواست نیست زیباترینی ، وقتی حواست هست فقط زیبایی !