وقتی تو هستی
باران می بارد
و زمان می میرد
و من
شکفته می شوم
چون سوسن
در جهان بدون زمان
وقتی تو نیستی
خطی کشیده می شود از سرب
و سبز
به شنگرفی می گراید
و زرد به خونابه
اندوه ؟ نه
ستاره ؟ نه
ماه
که چون
خورشید گدازنده
بر گلوگاهم می ریزد
گرمای جهان را
تو نیستی
تا من
زنده بمانم
تا من
شکفته شوم
چون سوسن
از : پرویز ابوالفتحی
- پرویز ابوالفتحی, شعر
- ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
ادامه مطلب
+