فقط، اکنون
مثل جدایی از دوستی نزدیک
لبخندی بر گونه ی دختری
هنوز باقی است.
زن وارد آسانسور شد
در طبقه ی ششم
در طبقه ی چهارم
لب ها به سختی بسته شد
در طبقه ی سوم
گونه ها منقبض شدند
در طبقه ی دوم
چشم ها سرد شدند
در طبقه ی اول
تمامی آثار لبخند پنهان شدند
در آسانسور که باز شد
صورت ِ بی جان
به سیاهی جمعیت
اضافه شد.
از : سوگی یاماهئیچی
ترجمه از : مریم مهرآذر
- شاعران خارجی, شعر
- ۲۹ بهمن ۱۴۰۰
ادامه مطلب
+دانههای پراکنده
بر زمین
میوههای در حال رسیدن
جمع کردن برگهای افتاده
حادثهای از این دست
بر آسمان.
از : کیشی دااریکو
ترجمه از : مریم مهرآذر
- شاعران خارجی, شعر
- ۲۹ بهمن ۱۳۹۹
ادامه مطلب
+