بوسههایت انار را میترکاند
نفسهایت سیب را میرساند
آغوشت ابر را میباراند
پائیز ترینی
تو!
از : باران حجتی
زیر پایم مین میرویید
دنبالت میدویدم
دستهایم اینقدر باز ماند
که هیچوقت بسته نشد
زیر باران گلوله کلاهام سوراخ شد
لباسام پاره، پاره
تو، پشت خاکریز گم شدی
و من، با یک پا
در بیابان ماندم
برای ترساندن پرندگان
از : باران حجتی