امروز :شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

سقراط که زهر می‌نوشید
درختان می‌رقصیدند
و رشته‌ی باریک دود
بر فراز دودکش
می‌خواند

سقراط که زهر را
قطره قطره
خانه‌ها
در آفتاب
ساکن و سنگین ایستاده بودند

سقراط که نقطه‌ای گذاشت
پس واپسین سؤال
جهان
آونگی بود و
خمیازه می‌کشید

 

 

 

از : هالینا پوشویاتووسکا

ترجمه از : علیرضا دولتشاهی و ایونا نویسکا

 

اگر می‌خواهی ترکم کنی
لبخند را فراموش نکن
کلاه می‌تواند از یادت رود
دستکش، دفترچه‌ی تلفنت
هر آن چیزی که باید دنبالش برگردی
و در ناگهان برگشت گریانم می‌بینی
و ترکم نمی‌کنی

اگر می‌خواهی بمانی
لبخندت را فراموش نکن
حق داری زادروزم را از یاد ببری
و مکان اولین بوسه‌مان
و دلیل اولین دعوای‌مان
اما اگر می‌خواهی بمانی
آه نکش
لبخند بزن . . .

بمان !

 

 

از : هالینا پوشویاتووسکا

ترجمه از : علیرضا دولتشاهی و ایونا نویسکا

خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی