اینکه می بینید
آیینه ی تنهایی من است !
آیینه را می شکنم
تنهایی ام صد برابر می شود !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای دوست داشتنت
از من دلیل می خواهند ، نازنین !
چشمانت را قرض می دهی ؟
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
حالا که دیگر دیدنت
یک آرزوی محال است
من می مانم و
یک آرزوی محال ….
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
یک دلخوری کوچک بود !
گفتم ” بیا فراموش کنیم ”
رفتی و پشت سرت را هم نگاه نکردی ….
فراموش شدم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
راه که می روی …
خـُـرد که می شوم ….
پاییز است و صدای خش خش برگهای زیر پا ….
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
خط لبانت
خط چشمت
و خط نگاهت را انتخاب می کنم !
و سکه ای که همیشه شیر می آید ….
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
نگرانی هایم را دور می ریزم
نداشتنت را نادیده می گیرم !
قلبم را سرکوب می کنم
دلتنگت نمی شوم
دوستت ندارم ….
دروغ هایم زیاد شده اند !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
چراغ خاموش است و من هنوز خوابم
منتظرم تا تو بیدارم کنی
از این کابوس نبودنت !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
دوست نداشتنت
از دوست داشتنت
احمقانه تر است ….
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
آنقدر گرم از محبتت شده ام
که انگشتانم تکان می خورند ….
آدم برفی گفت !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
گاهی تلخی ِ زندگی
آنقدر زیاد می شود
که شوری ِ اشکهایم را فراموش می کنم !
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
یاد نگاهت که می افتم
چهره ات که در چشمم تجسم پیدا می کند
اشک می ریزم ….
اشکم که می لغزد و پایین می آید
می بوسمت ….
از : م . محمدی مهر
- شعر, م. محمدی مهر
- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴