امروز :سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

دیر آمدی عزیز دلم ، دیر آمدی
یکروز بعدِ رفتن تو دربه در شدم
تنها نه من ، که شهر هم از غصه بغض کرد
تبریز را گرفته بغل ، دورتر شدم
.
در کوله پشتی ام ،دوسه تا شعرِ ناتمام
یک سینه ِ داغ ِ گفتن و لبهای بی کلام
یاد تو در دلم ، وطنم توی کفشهام
با خود برای کشف خودم همسفر شدم
.
هر شب به حال بی کس ام گریه می کنم
چون مادری برای غم بچه های خود
حالم شبیه کودک ِ بعداز طلاق شد
بی مادر و برای پدر دردسر شدم
.
ده سال گریه کردن من حاصلش چه بود؟؟
حق السکوت من غزل و گفتن از تو بود؟؟
ده سال رنج دوری و چندین غزل …همین
من باختم !! در اوج جوانی هدر شدم
.

تهران برای غربت من شُکر بد نبود
شاعر پس از تو شعر که نه، شهر را سرود
در من پس ازتو روحیه ی انقلاب مُرد
درکارگر قدم زدم و کارگر شدم

 

 
از : علیرضا کیانی

ادامه مطلب
+

وقتی دو بیت از تو سرودن مرا بس است

دیگر عزیز دل بنویسم رمان که چه؟!

آبی سفید چشم، لب سرخ، موی زرد

دیوانه ام روم پی رنگین کمان؟؟ که چه؟!

 

دنیای من دوقسمت ناعادلانه بود

بسیار در خیالت و کمتر کنار تو

وقتی خیالت از خود تو مهربان تر است

از دوری ات گلایه کنم همچنان که چه؟!

 

خوشبخت آنکسی ست که یکروز با شما

جغرافیای مشترکی را قدم زده

همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است

از این اضافه تر بشوی مهربان که چه؟؟

 

من آسمان ندیده ام..این خنده آور است

هر سمت را که می نگرم رنگ چشم توست

در ذهن من که چشم تو را ثبت کرده است

آبی چرا شود صفت آسمان ؟؟ که چه؟!

 

شب گریه های تلخ گدا بود و شعر من

این بیتها نتیجه ی یک عمر دوری است

حالا بخند شعر مجسم ولی مپرس

شب گریه چیست؟؟ شاعر بی آب و نان که چه؟!

 

 

 
از : علیرضا کیانی

 

 

ادامه مطلب
+

نشست شعرانه برگزار می کند:

عصر شعر چهارسو

با حضور محافل کانون های ادبی و هنری ونداد، هنگام، زمستان و دایره دیدار

با شعر خوانی : علیرضا کیانی و شهریار نراقی و …

با مدیریت: علیرضا آذر و صابر قدیمی

زمان: دوشنبه سی ام شهریور ماه نود و چهار (۹۴/۰۶/۳۰) – ساعت : ۱۷:۰۰

مکان: تهران، میدان امام حسین(ع)، ابتدای خیابان دماوند، خیابان منتظری، خیابان خشکبارچی، بوستان خیام، فرهنسگرای امید

ادامه مطلب
+

خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی