آن که در کوچه پس کوچه های شهر پرسه می زند ، عشق من است
اینکه هنگام جدایی کجا می رود اهمیت چندانی ندارد
او دیگر نه عشق من است ؛ هرکه می تواند هم کلامش شود
دیگر به یاد نمی آورد چه کسی صادقانه دوستش می داشت
در اشتیاق عاشقانه ی نگاه ها جفت خویش را می جوید
وفاداری من به وسعت فاصله ای است که می پیماید
به من امید می دهد ، سپس ، سبکسرانه مأیوسم می سازد
چونان تخته پاره ای خوشبخت در ژرفنای وجودش زندگی می کنم
بی آنکه خود بداند آزادی من گنجینه ی اوست
به اوج عظیم کمال خویش که می رسد
تنهایی من ژرف می شود
آنکه در کوچه پس کوچه های شهر پرسه می زند ، عشق من است
اینکه هنگام جدایی کجا می رود ، اهمیت چندانی ندارد
او دیگر نه عشق من است ؛ هرکه می تواند هم کلامش شود
دیگر به یاد نمی آورد چه کسی صادقانه دوستش می داشت
و از دور راهش را روشن می دارد ، تا مبادا پایش بلغزد
از : رنه شار
- شاعران خارجی, شعر
- ۲۳ اسفند ۱۴۰۰
با آن کس که دوست می داریم،
ازسخن گفتن بازمانده ایم ….
اما این سکوت نیست !
از : رنه شار
ترجمه : محسن قادری
- شاعران خارجی, شعر
- ۰۲ خرداد ۱۳۹۴
نایست،
برو،
ما با هم دوام میآوریم؛
و با هم،
گرچه جدا از هم،
از سر ِ لرز ِ واپسین ِ سرخوردگی میجهیم
تا یخِ آبهای روان را بشکنیم
و خود را در آن بازشناسیم.
از : رنه شار
ترجمه : حسین معصومی همدانی
- شاعران خارجی, شعر
- ۰۲ خرداد ۱۳۹۴