گیسوانم موج موج و شانه هایت سنگ سنگ
موج را آغوش ِ سنگ آرام می سازد .. بمان !
از : مژگان عباسلو
- شعر, مژگان عباسلو
- ۲۵ مرداد ۱۳۹۴
رفیق ِ وحشت من غیر داغ دل نمیباشد
در این غربت سرا خورشید تنها گرد را مانم
از : بیدل دهلوی
- بیدل دهلوی, شعر
- ۲۸ خرداد ۱۳۹۴
من آن نیم که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام
از : سعدی
سیزده را همه عالم به در از شهر کنند
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم…
از : شهریار
غزال اگر به کمند اوفتد ، عجب نبود
عجب فتادن مرد است در کمند غزال ….
از : سعدی
همیشه اول فصل بهار می خندم
به حال و روز خودم زار زار می خندم
از : محمد ارثی زاد
- شعر, محمد ارثی زاد
- ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
ما را شکایتی ز تو گر هست، هم به تُست
در پیش دشمنان، نتوان گفت، حال دوست…
از : سعدی
با صد هزار مردم تنهایی
بی صد هزار مردم تنهایی
از : رودکی
گر وا نمی کنی گره ای خود گره مشو
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست
از : صائب تبریزی
- شعر, صائب تبریزی
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
روز و شب از دیدن صیاد مستم در قفس
بس که مستم نیست معلومم که هستم در قفس
از : واقف هندی
سنگ هم به حال من گریه گر کند بر جاست
بی تو زنده ام یعنی ، مرگ بی اجل دارم
از : بیدل دهلوی
- بیدل دهلوی, شعر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
به یاد تست همه لحظه های هستی من
دل تو کاش که یک لحظه یاد ما می کرد
از : حمید مظهری