ای که شعر تلخ چشمات / قصه ی غربت من بود
عینهو نفس کشیدن / دیدنت عادت من بود
میون دفتر شعرام / رو تن سپید هر برگ
با همون خط قشنگت / تو نوشتی :”یا تو یا مرگ ”
ای رفیق نیمه راهم / می دونم که تو نمـُردی
ولی وقتی رفتی انگار / پیش چشمام جون سپردی
گل ناز پرپرم ، ای همدرد / به نبودنت باید عادت کرد
از : اردلان سرفراز
- اردلان سرفراز, شعر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
به دادم برس ای اشک
دلم خیلی گرفته
نگو از دوری کی
نپرس از چی گرفته . . .
از : اردلان سرفراز
- اردلان سرفراز, شعر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
سکوت اینجا صدای تو
هوا اینجا هوای تو
پر از تکرار این حرفم :
دلم تنگه برای تو
از : اردلان سرفراز
- اردلان سرفراز, شعر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
گل ناز پرپر من ، آخرین همسفر من
جای لب های قشنگت ، مونده روی دفتر من
ای که شعر تلخ اشکات ، قصه ی غربت من بود
عینهو نفس کشیدن ، دیدنت عادت من بود
تو یه حرف تازه بودی واسه من ، قصه ی دو نیمه و یکی شدن
تو به عشق یه معنی تازه دادی ، طپش یه قلب و گرمای دو تن
میون دفتر شعرام ، به تن سفید هر برگ
با همون خط قشنگت ، تو نوشتی “یا تو یا مرگ”
ای رفیق نیمه راهم ، می دونم که تو نمردی
ولی وقتی رفتی انگار ، پیش چشمام جون سپردی
گل ناز پرپرم ، ای همدرد . . . . به نبودنت باید عادت کرد !
از : اردلان سرفراز
- اردلان سرفراز, شعر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
شب من پنجره ای بی فردا
روز من قصه ی تنهایی ها
مانده بر خاک و اسیر ساحل
ماهی ام ، ماهی دور از دریا
پای من خسته از این رفتن بود
قصه ام ، قصه ی دل کندن بود
دل به هر کس که سپردم دیدم
راهش افسوس ، جدا از من بود
روح آواره ی من بعد از من
کولی در به در صحراهاست
می رود بی خبر از آخر راه
همچنان مثل همیشه تنهاست . . .
از : اردلان سرفراز
- اردلان سرفراز, شعر
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴