امروز :پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

 

می خواهم خواب اقاقیاها را بمیرم.

خیال گونه

در نسیمی کوتاه

که به تردید می گذرد

خواب اقاقیاها را بمیرم.

 

می خواهم نفس سنگین اطلسی ها را پرواز گیرم.

در باغچه های تابستان،

خیس و گرم

به نخستین ساعات عصر

نفس اطلسی ها را

پرواز گیرم

 

حتا اگر

زنبق کبود کارد

بر سینه ام گل دهد

می خواهم خواب اقاقیاها را بمیرم در آخرین فرصت گل،

و عبور سنگین اطلسی ها باشم

بر تالار ارسی

به ساعت هفت عصر.

 

 

 

از : احمد شاملو

 

ادامه مطلب
+

 

تو نمی دانی غریو یک عظمت

وقتی که در شکنجه یک شکست نمی نالد

چه کوهی ست!

تو نمی دانی نگاه بی مژه محکوم یک اطمینان

وقتی که در چشم حاکم یک هراس خیره می شود

چه دریایی ست!

تو نمی دانی مردن

وقتی که انسان مرگ را شکست داده است

چه زندگی ست!

تو نمی دانی زندگی چیست، فتح چیست

 

 

از : احمد شاملو

 

ادامه مطلب
+

 

چیزی به جا نماند

حتی

که نفرینی

بدرقه ی راهم کند .

.

با اذان بی هنگام پدر

به جهان آمدم

در دستان ماما چه پلیدک

که قضا را

وضو ساخته بود .

.

هوا را مصرف کردم

اقیانوس را مصرف کردم

سیاره را مصرف کردم

خدا را مصرف کردم

و لعنت شدن را ، بر جای ،

چیزی به جای بنماندم .

 

 

از : احمد شاملو

 

ادامه مطلب
+

 

از چشم ینگه ی مغموم

آنگاه

یادِ سوزانِ عشقی ممنوع را

قطره ئی

به زیر غلتید . . .

 

 

از : احمد شاملو

 

ادامه مطلب
+

 

ما نیز گذشته ایم

چون تو بر این سیاره ، بر این خاک

در کجالِ تنگ سالی چند

هم از اینجا که ایستاده ای اکنون

فروتن یا فرومایه

خندان یا غمین

سبک پای یا گران بار

آزاد یا گرفتار

ما نیز روزگاری

آری !

ما نیز روزگاری . . .

 

 

از : احمد شاملو

 

ادامه مطلب
+

 

ما نیز روزگاری

لحظه یی ، سالی ، قرنی ، هزاره ای از این پیش تَرک

هم در این جای ایستاده بودیم

بر این سیاره ، بر این خاک

در مجالی تنگ ــ هم از این دست ــ

در حریر ظلمات ، در کتان آفتاب

در ایوانِ گسترده ی مهتاب

در تارهای باران

در شادَروانِ بوران

در حجله ی شادی ، در حصار اندوه

تنها با خود

تنها با دیگران

یگانه در عشق

یگانه در سرود

سرشار از حیات

سرشار از مرگ . . . .

 

 

از : احمد شاملو

 

ادامه مطلب
+

 

در تـاریکـی چـشـمـان ات را جُـسـتـم

در تـاریکـی چـشـم هـایت را یـافـتـم

و شـب ام پـُر سـتـاره شـد .

 

 

از : احمد شاملو

 

ادامه مطلب
+

 

اگر سپیدار ِ من بشکفد، مرغ ِ سیا پرواز خواهد کرد.

اگر مرغ ِ سیا بگذرد، سپیدار ِ من خواهد شکفت

 

 

از : احمد شاملو

 

ادامه مطلب
+
  • محبوبترين
  • اتفاقی
  • نظرات

خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی