دستت را به من بده ،
تا یادمان برود ،
این کوچه ای ، که عمری لگدش کرده ایم ،
از اول هم ، بُنش بسته بوده …
دستت را به من بده ،
تا یادمان برود ،
یاس هایی که
بر بالای دیوار های تا عرش رفته شان
کاشته اند ،
دیگر ، بویش هم سهم ما نمی شود …
دستت را به من بده ،
تا یادمان برود ،
آن چناری که بچگی مان را پایش چال کردیم ،
ستون شده ، به سقف طویله ی کد خدا …
دستت را به من بده ،
تا یادمان برود ،
وجب ها آنقدر بزرگ شده ،
که دیگر ، شب عاشقان شان ،
یک وجب ، بیشتر نمی شود …
من سر تمام تیله هایم با تو شرط می بندم ،
دستت را که به من بدهی ،
یادمان می رود ،
که دنیا را ،
برای قد بلند ها ساخته اند … .
از : KAWA