تبلیغات:
امروز :شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
عرق ِ شرم ِ زمستون
مونده روی تنامون
پر زدن توو جنگل ِ باد
کنده ایم ز خونه هامون
بغض ِ سبز ِ بی گناهی
شده واسمون پناهی
آسمون دلش گرفته
می خواد بباره برامون
از : ترانه ای با صدای محسن نامجو
برچسب ها : محسن نامجو
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه
- محبوبترين
- اتفاقی
- نظرات
-
۱۷۷۹
روز میلاد من است آمدهام دست کشم به سر ...10943 بازدید - ۲ ديدگاه - ۱۸۷۶
آنقدر غرق شد درون خودش، ساعت انتظار یادش ...10153 بازدید - ۳ ديدگاه - کانون ادبی زمستان
کانون ادبی زمستان تقدیم می کند: جلسه نقد و ...8439 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۷۶۳
چه استراحت خوبی است در جوار خودم خودم برای ...8146 بازدید - ۱۲ ديدگاه
کانون ادبی زمستان- ۱۲۰۷
روزهای همیشه سرگردان زندگی لابه لای یک پوشه گم شدم ...777 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۱۲۹
حاجی رجب از مکه چو برگشت به میهن آورد ...740 بازدید - بدون ديدگاه - ۰۵۹
آرزو می کنم تا در متروکه ترین صومعه ...901 بازدید - بدون ديدگاه - ۱۶۱۰
حالا چی ژوزه؟ مهمونی تموم شده چراغا خاموش ان ملت رفتن شب، ...1319 بازدید - بدون ديدگاه
تبليغات
