امروز :جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

۳۸۳

 

ز بستر نیمه شب بر خیز و اشکی ریز بر دامن

که با اشک شبت خاموش گردد شعله ی نارم

 

به جز نومیدی از عفوم ، ببخشم هر گناهی را

امید آور ، امید آور که من از یاس بیزارم

 

عذاب و عفو باشد هر دو تحت اختیار من

توان سوزانمت اما به بخشیدن سزاوارم

 

تو دائم غافل و من آنی از تو نیستم غافل

تو خواب و من ز لطف و مرحمت پیوسته بیدارم

 

به بازار محبت اشک باشد بهترین کالا

که هر یک قطره را به یک بحر رحمت خریدارم

 

 

از : ناشناس

 

FacebookTwitterLinkedIn
دیدگاه ها
تعداد دیدگاه ها : بدون دیدگاه






خبرنامه سایت

تبليغات

لیست شاعران

منو اصلی